عکس خاگینه
fatirozshop
۶۸
۱k

خاگینه

۱۷ مرداد ۹۶
😞
لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت
.


یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !😊



همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته 😄



یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!😉

افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود 😂



من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !🤔😐




وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم😅
گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم






تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن😆




یادتون میاد
اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!!!!!!!!😎



يادش به خير........ چه زود بزرگ شدیم و آرزوها و خاطرات زیبای کودکیمون رو فراموش کردیم . تقدیم به همه دوستان🤔
یادش بخیر، ﺑﭽﻪ که ﺑﻮﺩﯾﻢ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻧﻮ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ تا ﮔﻢ .ﻧﺸﯿﻢ.😘


یادتون نیست
عکس برگردون میخریدیم و با آب دهن میچسبوندیم تو دفترمون ☺
یا عکس آدامس خرسی رو با آب دهن میچسبوندیم ساق دستمون
کلی هم کیف میکردیم
یادت میاد؟؟؟ 😃
وقتی کوچیک بودیم

تلویزیون

با شام سبک

با پنکه شماره 5

مشقاتو مینوشتی خط خط از بالا به پایین////////😌

اون وقتا زندگی شیرین بود و طعم دیگه ای داشت😍

یادت میاد؟؟؟🤔

وقتی ک صدای هواپیما رو میشندیم

می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم✋

می نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم ✍

هنوزم همون روزا برام خاطرات خوشی هستن وخواهندبودبه یادروزهای کودکی کاش هیچ وقت بزرک نمیشدیم 😢😢😢😢






*بگذارش به اشتراک تا لبخند رولب همه جاری کنی.😊😉

این متن آرامش خوبی به آدم میده

ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﻬﺮ ﻧﮑﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺴی رﻮ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﻪ
قديما شبا بالا پشت بوم ميخوابيديم و ستاره ها رو می شمرديم و دلمون به وسعت يه آسمون بود ...🤗
اين روزها چشم ميندازيم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو می شمريم ...🤕

قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنيای رنگی ...😊
اين روزا تلويزيونای رنگی و سه بعدی و يه دنيای خاكستری ...😞

قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد ، راحت می پريديم و زنگ همسايه رو هر ساعتی از شبانه روز می زديم و كلی باهاش می خنديديم ...😄
اين روز ها اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر ميگرديم تا كه مجبور نشيم باهاش سلام عليك كنيم ...😒

قديما از هر فرصتی استفاده می كرديم كه با دوستا و فاميل ارتباط داشته باشيم چه با نامه چه كارت پستال و چه حضوری ...☺
اين روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ، ارتباط با هم نداريم ...😔

قديما تو يه محله جديد هم كه می رفتيم با دقت و اشتياق به همه جا نگاه می كرديم ...🙄
اين روزها دنيا را از پشت دوربينای عكاسی و فيلمبرداری می بينيم ...😒

قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگه با فک و فامیل...😌
این روزا پر از تعطیلی، ولی کو پدربزرگه؟😔
کو اون فامیل؟😔
کو اون خونه؟😔

قديما توی قديما موند..
...
نظرات