یک روز از خواب بیدار میشوی، میبینی حس و حالی تازه داری.
دلت میخواهد بعضی از آدمها و خاطرههایشان را فراموش کنی و فقط به همین امروز فکر کنی.
تلفنت را خاموش کنی، شیک ترین لباست را بپوشی، جلوی آیینه بایستی چند دقیقه به خودت نگاه کنی و با حالی خوب از خانه بیرون بروی.
کافهای دنج را برای یک صبح عاشقانهی دلپذیر انتخاب کنی و خودت را به یک فنجان نوشیدنی دلخواه میهمان کنی.
امروز قرار است اتفاق عاشقانهی بزرگی برایت بیفتد.
یک شروع ابدی...
پس خودت را به یک عشق ماندگار دعوت میکنی.
از همین امروز با خودت آشتی میکنی.
تصمیم میگیری این چند روز مانده تا بهار را به جای هیاهوی تکراری هر سال، روحت را بتکانی.
ته ماندهی کینهها و حسرتها را دور بریزی و آمادهی شکوفهدادن شوی.
چرا که تو برای شکوفه دادن از هر گیاهی بارورتر هستی.
بهار که میرسد، درختان برفهای سر شاخهها را به یاد ندارند، اما به عشقبازی با شکوفهها مشغولند.
از همین امروز از درختان یاد بگیر، عاشقانی که به خواست طبیعت تن میدهند.
آدمهای بیخودی و فکرهای منفیِ زندگیت را دور بریز و خودت را به یک فنجان نوشیدنی بهارنارنج دعوت کن.
چرا که قرار است از امروز عاشق خودت باشی.
شیما_سبحانی
#دورچین_بشقاب#بهار😍
...