🍀🍃
سالها تو را میشناختم، درست مثل روزهای کودکیم، مثل تمام شیطنت هایم، مثل تمام آرزوهایم، مثل تمام رویاهای برباد رفته ام؛ سالها میشناختمت، درست مثل برگه های کاغذ وقتی با مدادهای شمعی روی آنها گل و پروانه میکشیدم، همان قدر سفید، همان قدر رنگی، همان قدر ساده، همان قدر پر پیچ و خم؛ سالها میشناختمت، درست مثل نگاه پدر، درست مثل خنده های مادر، درست مثل دستان خواهر؛ تو را میشناختم، مثل تمام روزهای روشن زندگیم، همان قدر روشن اما همان قدر رازآلود، همان قدر مبهم، همان قدر پیچیده؛ تو را سالها کنار رویاهایم گذاشتم، کنار تمام سپیدی ها، و تو سالها در دل رویاهای سپید من جوانه زدی، سبز شدی، قد کشیدی، ریشه کردی، تمام ذهنم را تسخیر کردی و به یک باره زرد شدی تا بروی...رفتی و دور شدی، رفتی و سپیدی ها کم کم رنگ باخت، بی رنگ تر از همیشه؛ تو رفتی و جایی دیگر سبز شدی و من هنوز فکر میکنم سالها بود که میشناختمت....
☘🍃
دسر#دسر_مدرن#ژله#ژله_تزریقی