عکس ماکارونی ساده
غذااا
۱۰۰
۸۴۳

ماکارونی ساده

۳ مرداد ۹۷
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
🌺یادآوری🌺
دعای سلامتی امام زمان و دعا برای فرج یادتون نره

دلم گرفته😔
گفتم یه خاطره بگم دلمون وا شه😏

قبل از ازدواج من از اون دخترایی بودم که کلا با خواستگاری و ازدواج تو سن کم مخالف بودم و بدم میومد و تو سنین نوجوانی و اویل جوانی هم سعی میکردم که تو مراسماتی مثل روضه و مولودی و مهمونیایی که خیلی غریبه توش هست شرکت نکنم از دست خانمای خواستگار
یکی دوباری هم که به درخواست مامانم شرکت‌کردم خواستگار پیدا شد و من بیشتر بدم اومد( اینم بگم الان نظرم اصلا اینجوری نیست و به نظرم هیچ اشکالی نداره تو اینجور مراسما خواستگاری هم صورت بگیره و در واقع الان موافق ازدواج تو سن های پایین هستم البته به شرطی که دختر و پسر بخوان و توان اداره زندگی رو داشته باشن و رفتار بچگانه نداشته باشن)

غافل از اینکه قسمت من همین بوده
یه روز که میلاد امام زمان ( عج )بود و مادرم میخواست به دعوت دوستش بره خونه خواهر دوستش برا مولودی و حالش زیاد مناسب نبود و من دلم براش سوخت و گفتم باشه من میرم تا مامانم بتونه بره بعد از اینکه آماده شدم ( راستش رو بخواین خودم دوست نداشتم برم و فقط به خاطر حال نا مساعد مادرم رفتم) خاله ام رنگ زد که ما با ماشین میایم دنبالت و من گفتم پس دیگه من نمیام با خاله برو مامانم گفت الان دیگه آماده شدی بیا دیگه

من پرسیدم دختر خاله ام هم میاد گفت بله اونم میاد
منم گفتم باشه پس منم میام
اینم بگم دختر خاله ام ۱۰ سال از من کوچیکتره ولی نمیدونم چرا حضورش قوت قلب بود برام😁😂

اون موقع من ۲۱ ساله بودم‌
نگو مادر شوهر و خواهر شوهرامم اونجا بودن
صاحب خونه خواهر شوهر خواهر شوهرم بود😂😂😆
خودتون پیدا کنید چی شد😅🤔

انگاری اون روز هم مادر شوهرم که میومده مراسم تو دلش از آقا یه عروس میخواسته واسه پسرش که یه سالی بوده براش خواستگاری میرفتن و خسته شده بودن
منو دیدن و پرس و جو و بعدش تماس و دوباره تماس و قرار و خواستگاری و آخرش هم عقد و عروسی👰💑👫

خلاصه که از قسمت نمیشه فرار کرد
خدا رو شکر از همسرم راضی هستم وهمیشه با خودم فکر میکنم اون روز به خاطر دل مادرم رفتن و این شد پاداشم

میگم این کار کوچیک یه پاداش داشته که اثرش چهارده ساله تو زندگیم جاری هست( همه زندگیا بالا و پائین دارن برا ما هم بوده و هست ولی رضایت من از کلیت زندگی هست)

فک کن خدا تو اون دنیا چطوری جواب میده😍😍🤗

گاهی به شوخی با خودم میگم مادر شوهرم چه از ته دل دعا کرده بود خدا یه همچین عروسی نصیبش کرده😎😄
اصلا هم پررو نیستماااا فقط یه ذره از خود راضیم😌😉

و اما آخر ماجرا
اینکه میگم مادر شوهرم خیلی از ته دل دعا کرده بیراه نگفتم آخه بعد از گذشت حدود هشت نه سال اون دختر خاله کوچیکه هم شد عروس کوچیکه مادر شوهرم و ما شدیم جاری هم
اون روز مادر شوهرم هر دوتا عروسش رو تو اون مراسم گرفته بوده😍

اللهم عجل لولیک الفرج💌💝
...
نظرات