سلام به دوستان عزیز و مهربون پاپیونی
طاعات و عباداتتون قبول و عیدتون خیلی خیلی مبارک
چند روزی درگیر تصحیح اوراق و پر کردن لیست نمرات و دفاتر بودم و بعد از اون هم پروژه سنگین از شیر گرفتن پسرم
وای که چقدر سخت بود😥😥😥 و غم انگیز😢
البته هنوز پس لرزه هاش ادامه داره تقریبا یک هفته است که از شیر گرفتمش و خدا رو شکر الان اوضاع بهتری داره تجربه های شما دوستان گلم هم واسم مفید بود ولی بازم اوضاع جوری که مدنظرم بود پیش نرفت
مثلا اینکه این بار برعکس سری قبل یکدفعه شیرش رو قطع کردم مادرم گفت اونجوری بچه بیشتر عذاب میکشه منم فکر کردم برای بچه ای مثل پسر من که وابستگیش زیاده یکدفعه گرفتنش بهتره
من از صبر زرد استفاده کردم در حدی زدم که اگه ازشون خورد فقط تلخیش رو حس کنه و رنگش رو تغییر نده که بچه ازش بترسه خودش میومد طرفشون و وقتی اجازه میدادم بخوره بهش توصیح میدادم که از این به بعد باید مثل مامان و بابا غذا بخوری و دیگه ممه هات شیر ندارن و بدمزه شدن اونم لباسمو میکشید روشون و اه اه میگفت و بیخیالش میشد اما بیشترین مشکل من تو این پروژه مساله خوابش بود چون عادت داشت فقط و فقط با شیر خوردن میخوابید
دوستان از من میشنوید سعی کنید از همون نوزادی بچه رو به شیوه های مختلف عادتش بدین بخوابه که مثل من اینجوری عذاب نکشید
بچه ام شبا گریه های وحشتناکی سر میداد خودمم باهاش اشک میریختم خیلی سخت بود این چند روز اصلا خونه تنها نمیموندم یا خونه کسی میرفتیم یا مهمون داشتم بیشترم جایی میبردمش که بچه داشته باشن
هرچقدر طول روز بیشتر خسته میشد شب راحت تر میخوابید چندشب اول با ماشین میچرخوندیمش تا خوابش میبرد
خلاصه که الان اوضاع بهتره ولی سخت گذشت
دوستان اگه دراین مورد سوالی دارین زیر این پستم کامنت بذارین تا من یا دوستان جواب بدیم در این مورد گفتگو کنیم شاید این بحث به درد کسی بخوره