سلام ...به پدرم دیگه ندارمش بابا الان میشه ده ماه که رفتی به آسمان ودیگه برنمیگردی به زمین...بابای شادم هروقت بهت فکر میکنم بجزلبخند نمیتونم چیزی داشته باشم ولی بابا چرا بعدازلبخندیهو اشکام میان پایین چرا هیچ وقت نمیتونم برات یه حلوا تزیین کنم موقع تزیین بارها ظرف ا زدستم میفته این ده ماه دستم میلرزه برا تزیین خیرات اصلا دستم نمیره یه چاقومیارم میزنم رو ظرف تموم انگار تازه کارم ...بابا دوس نداشتم بری این لبخندا شادی های همش تظاهرن دوس داشتم باشی برات فرزندگی کنم اینقد قوی بودی نیازبه هیچکدومون نداشتی بابازحمتکشم تا لحظه اخرکارکردی بابا داره محرم نزدیک میشه جانم .من چی کنم بااین روزا بابا چرا نحسی صفرگرفتمون تو 28 صفررفتی اگه میدونستم میخوای بری پارسال قربانی صدقه جوونت میکردم به جا عیدقربان امسال ...حال من دوحال هس دخترغصه دار درون که دق کردم رفتی ...زن شاد به تظاهر الکی ...اگه گناه کبیره نبود اززیرخاک درت میوردم بابا بدم میاد زیرخاکی اون همه هیکل زیرخاک ایکاش من بچه اخرنبودم که این همه وابسته به تومامان باشم بابا توخونه جدیدم فقط عکستودارم خودت نمیای خونم. دلم برا همه خریدات تنگ شده هرچی تو خونه داشته باشم بازم میگم بابام بیشترشومیورد بابام همه رقمه میورد اینا همش بهونن بابا من خودتو میخوام بابا دلم برا جمله دخترکوچکم تنگ شده بگی مونا کوچیکه به نوه هات دخترمونزنید چراهوای منو درمقابل نوه هات داشتی اینقدلوسم کردی دیگه الان کش ندارم روحت شاد بابای شادم......هرروز سرمزارتم بابا داغم تازه میشه وقتی ماشین پارک میشه روبروجایگاهت جایی که خودت همیشه منومیبردی سر خاک بابابزرگ حالا چرا دقیقا جاپارک ماشینت چرا ماشین من باید پارک باشه بابا برمیگردم حس میکنم ماشینت اونجاست آخه این همه زجرچی بود نمیشد جا دیگه وصیت میکردی ..درختا گل ها سبزه ها مسافت ها ...یادته بابا سلفی با مرازهامیگرفتم ازشوخی این بهشت زهرا برام تفریح بود شنا گل بچین کنارتوت بخور حالاجی شد ه بابا؟غم روغم قشنگ روبلندی خاک شدی تادوربشم بازم میبنم حقیقت تلخ رفتتن ....روحت شاد بابای شاد من #دلتنگی .#دلنوشته##دلنوشته#بابا#دختر#