عکس شله زرد قالبی بدون ژلاتین
و اولین تجربه حلوا  با دستور مارال فرهادی عزیز
که با اتفاق بدی همراه شد
Talla banoo
۲۳
۳۰۴

شله زرد قالبی بدون ژلاتین و اولین تجربه حلوا با دستور مارال فرهادی عزیز که با اتفاق بدی همراه شد

۲۷ شهریور ۹۸
همبازی بودیم, در یک محل,پدرش یک بقالی کوچک داشت,که ازهیچ چیز بهتر بودلنگه کفشی بود دربیابان,همبازی بودیم دو سه سالی از من بزرگتر بود,الحق صورت مهتابیِ زیبایی داشت وچشمانی درشت.متفق القول با بچه های محل لیلاموشه صدایش میزدیم,اوهم حرصش درمیامددنبالمان میکرد ودل سیر کتکمان میزد,ماهم که پروترازان حرفها,فردایش ک میدیدیمش بازلیلاموشه صدایش میزدیم,شبیه موش بود,موشهای سفیدوزیبای آزمایشگاهی.کلی صبح تاشب میچرخیدیم وبازی میکردیم آخرشب بایک لیلاموشه گندمیزدیم به رفاقتمان.بچه بودیم وشیطنت اساس وپایه زندگیمان بود.یکبارناغافل ازپشت مراخفت کردوگفت دیگرنشنوم بگویی لیلا موشه ها,منم مظلوم نمایی کردمو گفتم خب خب,غلط کردم,دیگرنمیگویم,دلش سوخت,رحم آمد,خفتم راول کرد,دررفتم,دومترآنورتربرگشتم وگفتم لیلاموشه,وبازپابه فرارگذاشتم,
چندسال بعدکه زیباتر و بزرگتر ازدخترهای محل شده بود,ازدواج کرد,وبه خانه بخت رفت.وچندسال بعدصاحب دوپسرشد,موش داستانم دیگرخانمی تمام عیاربود,آرام متین وهمچنان زیبا.ونگاهش مملوازآرامش,گاه گاه میدیدمش,دورادورازخواهرکوچکش که همکلاسی خودم بودجویای حالش میشدم,تاامروزکه که شنیدم ایست قلبی کرده و...:-(:-(
چطور باورکنم نبودنت را. لیلای زیبای قصه ام روحت شاد,یادت همیشه درقلبمان و ذهنمان جاریست...
طلابانو
...
نظرات