عکس نان اهری
خاطره
۹۹
۱.۷k

نان اهری

۱۰ مهر ۹۸
نذر پرندگان ..
دعایم مشتی دانه بود که آویزانش کردم در ایوان تا پرنده ای بیاید و بخورد و به خدا بگوید این دانه که خوردم از ایوان خانه ای بود که صاحبش دعایی داشت و خدا بگوید: با آن دانه که خوردی، تنت اندکی گرم شد؟ بالت کمی جان گرفت؟
و پرنده بگوید: بله اندکی
و خدا بگوید: بیا این استجابت را ببر و بگذار در ایوانش به پاس همان اندکی...

اجابت کند دعاهایتان را خدایی که روزی پرندگانش هم بهانه عاشقی با اوست..
...
نظرات