سلام دوستای گلم .خوبید ؟اومدم با همون مهمونی که گفتم قراره چندتا دختر عمانی بیان .البته ساده برگزار کردم .کنافه دفعه اولم بود اصلا نمی دونم خوب یا بدش چه شکلی هست ههه چند دفعه هم که دوستان و مغازه های لبنانی رفته بودم قبول نمی کردم تست کنم حس می کردم بدمزه هست. خلاصه با اعتماد به نفس درست کردم.اونم خمیر پیتزا هست که درست کردم و روش زعتر و روغن زیتون قاطی کردم و گذاشتم اونم جاتون خالی خوب شد.بقیه اش هم پنیر و کبه و سمبوسه است .البته پودینگم بود ولی عکس نداشتم.
و اما مهمان ها که اومدن چون بلاخره شرقی بودن با این سبک زندگی و پذیرایی اشنا هستن.ولی باز خیلی تعریف کردن و اما سوتی باحال و موندنی که خاطره شد عکس همسرم بود.چون من عکس همسرم رو تابلو فرش کردم و به دیوار زدم و تابلوش حدود یک متر هست 😅😅 عکس کت و شلواری اتلیه ای عقدمون هست.یکی از دخترا از اون یکی پرسید متوجه شدی این چیه گفت عکسه دیگه گفت: نه، فرشه.گفت: وای! چقد جالب و تابلو رو لمس کرد ،گفت: فرشه واقعا! بعد اون یکی ازش پرسید؛ می دونی کیه ؟ گفت نمی دونم یکی از بزرگای کشور شخصیتی چیزی هستن ایشون..اینجا بود که ما مردیم از خنده،گفتم: شخصیت بزرگیی هستن البته، برای این خانواده، چون پدر خانواده هستن و همسر بنده .کلی خندیدیم و برا همسرم هم که گفتم کلی ذوق کرد و خودشو گرفت، اره می دونستم شخصیت بزرگی هستم.خلاصه اینکه کلی شمال ایران و اصفهان و شیراز رو براشون تعریف کردم و گفتم حتما بیان ببینن.و چون ماشالله همیشه در گردش هستن یکی از گزینه های مسافرتشون هم ایران شد.ولی جالب این بود که فکر می کردم عمانی ها سنی هستن ولی اینا هم یه فرقه خاص هستن خلاصه از قم و مشهد چیزی نگفتم که حساسیت خاصی پیش نیاد ولی تا دلتون بخواد سوتی دادم.ولی با خوبی و خوشی تموم شد.
خدارو شکر بریم تا مهمونی بعدی ..ممنون از همه محبتاتون و احوال پرسیاتون کاش دخترم برام وقت می گذاشت که به همه دوستان سر بزنم .خیلی دوستون دارم