عکس کیک ساده خانگی
غذااا
۱۴۷
۱.۳k

کیک ساده خانگی

۲۵ فروردین ۹۹
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خوبین
🍀 طبق معمول عکسای بعدی غیر آشپزیه
دقت کردین من هر از چندی گیر میدم به یه کاری
الان گیر دادم به خیاطی 😅😆
البته چند تا لباس قبل عید دوختم ولی بقیه دوخت های قبل هست
این لباس رو هم بدون الگو دوختم اونقدر هم تو سر هم بندی استاد شدم هیچی از پارچه رو زمین نمیمونه😊
یعنی از یک متر و بیست سانتی که خریده بودم یه مستطیل حدودا ده در بیست مونده حتی پاپیون های روی یقه و آستین ها رو از پارچه‌های برش خورده از کناره ها دوختم
این لباس رو پارسال دوختم برا محرم
تنخورش خیلی قشنگه و متاسفانه اصلا تو عکس مشخص نیست زیر کار تاپ سفید گذاشتم تا شاید مشخصه بشه ولی بازم جالب نشد
با تاپ مشکی و شلوار خیلی ناز میشد تو تن 😍
به قول یه عزیزی حیف که اسلام تو این مورد دست و پام‌ و بسته و الاّ عکس تن خورش عالیه😅😉
اونقدر شیک و باکلاس بود نگم براتون😂😎
هی تعرف میکنم الکی نیستاااا 😆😜
چون خیلی ها پارسال تو روضه هایی که پوشیده بودم فک میکردن حاضریه و باور نمیکردن خودم دوختم

فک کنم کل هزینه پارچه و نوار اریب این کار هم سی و پنج تومن شد

🍀کیک هم که کیک تولد هست برا سوم شعبان
یه دوست گلی گفتن کاش از نزدیک عکسش رو میذاشتین منم گفتم میذارم ولی یادم رفتم ببخشید عزیزم بابت تاخیر🙈

🍀دوستای گلم چقدر در طول روز یا هفته یا ماه و یا سال به وجود مقدس امام زمان فکر میکنید ؟
مدل فکر کردناتون چجوریه؟
با امام حرف می زنید ؟
درد و دل چطور ؟
من توی عمری که از خدا گرفتم مدلایی مختلفی تجربه کردم از حرف زدن و درد و دل با آقا
اوایل خیلی کم حتی به یادشون بودم😢
بچه تر که بودم متاسفانه به خاطر تبلیغات بد از اینکه بعد ظهور چه کسایی که کشته نمیشن و اینا میترسیدم از ظهور
در حالی که بهترین ها اتفاق خواهد افتاد

یه مدت جمعه ها بیشتر به فکر بودم مخصوصا غروبای غم انگیز جمعه
چند سال پیش تو کتابی خوندم که ماها با امامی که مربوط به عصر و زمان ماست چرا اینقدر کم حرف میزنیم و ارتباط داریم . از اون موقع تصمیم گرفتم و گاهی درد و دل کردم و حرف زدم و حاجت دلم رو خواستم از آقا

و حقا که آقای مهربون و با کرمی هستن و چقدر زود حس خوب آرامش و برآورده شدن رو نصیبم کردن😢

و چقدر من قدر ناشناسم که تو روزمرگی ها غرق میشم و بازم فراموش میکنم😔

سلام دادن های اول صبح و آخر شب هم حس تازه ای تو وجودم بودن و اینکه میگفتن آقا جواب سلام رو بی پاسخ نمیذارن و دلم خوش بود ، با اینکه این گوش های زنگار گناه گرفته جوابی نمیشنیدن ولی همین که میدونستم جواب سلام واجبه و آقا حتما جواب دادن حال دلم خوش بود

همینجوری میگذشت و من حس میکردم که احساسم و علاقه ام به امام زمان بیشتر شده و دلم برا ظهور تنگ تر
فکر میکردم اگه از قبل اینجوری بودم و همه مردم اینجوری باشن آقا میان حتما
ولی بازم روزمرگی ها فراموشکارم میکرد😢

تا رسید به صبح جمعه ای که با خبر شهادت سردار از خواب بیدار شدم یکی از سخت ترین و دلگیر ترین جمعه های عمرم بود اونقدر دلم ریش میشد که حد نداره
آدم وقتی اینجوری حس بی پناهی میکنه و مرهمی دلش رو آروم نمیکنه متوسل میشه به قدرت الهی
اون دو سه روز و مخصوصا همون شب اول شهادت سردار جوری از عمق وجود دنبال کسی بودم که بتونه منو بالا بکشه و دلم رو التیام بده که هیچ انسانی کامل تر و نزدیک تر از امام زمان نمیدیدم
اون روز رنگ و بوی توسلاتم فرق کرده بود
این حس بزرگ شدنُ تو دلم داشتم ولی یواش یواش داشت غرق روزمرگی میشد که این کرونا از راه رسید

من خیلی سعی کردم مراعات کنم ولی در عین حال سعی کردم زیاد روح و روانم رو تحت فشار نذارم سعی کردم تو قرنطینه حال خودم و خانواده ام خوش باشه با دل‌خوشی های ساده
ولی خوب آدمیزاده دیگه گاهی کم میاره
گاهی دلش پُره
گاهی خسته میشه از تحمل کردن

تو اون شرایط بازم چیزی جز چنگ زدن به دامن اهل بیت و سعی کردن به نزدیک تر شدن با خدا با توسل به بهترین بنده هاش چیز دیگه ای آرومم نمیکرد
چند باری شد از ته دل و با امام زمان درد و دل کردم
دیگه دلم بیشتر هوای ظهور میکرد

بعدش فک کردم چند سال قبل که دلم خیلی کمتر هوایی بود فکر میکردم اگه همیشه و همه همینجوری باشن آقا میاد
الان دلم هوایی تره بازم همین فکر رو میکنم
دل ما آدما وسعت عجیبی داره
و مسلما دلم بازم خیلی دوره ولی من از ذره ذره تلاش برا نزدیک تر شدن حالم بهتر میشه
بعد یاد یه حدیثی افتادم با این مضمون که اگر شیعیان به اندازه جرعه آبی که فرد تشنه به آب نیاز دارد حس نیاز به آقا رو میکردن آقا ظهور میکردن😭
یعنی ماها اینقدر حس نیاز نمیکنیم😭

ولی متاسفانه ماها مقطعی و لحظه ای متوسل میشم و به یاد حضرتیم

خدا بهمون رحم کنه مسیر رو برامون جوری رقم بزنه که زودتر بشه اونچه که باید ...

اللهم عجل لولیک الفرج💌💝
...
نظرات