عکس فلافل
مریمانه
۶۴
۱.۱k

فلافل

۱۰ اردیبهشت ۹۹
سلام به همه ی عزیزان و مهربانان.
حالتون چطوره؟ طاعات و عبادات قبول باشه🥰

این فلافل ها برای قبل از ماه رمضونه. دفعه اولم بود که درست میکردم و احتمالا آخرین بار هم باشه😂😂
خیلی غذای پر دردسریه. از وقتی درستش کردم و فهمیدم چقدر سخته کلی نگاهم نسبت بهش عوض شده و هر جا عکس فلافل میبینم از ته دل لایک میکنم. خیلی خیلی از ته دل😁😂چون میدونم کلی زحمت داشته🥴

جوگیر هم بودم کلی نخود خیسوندم و چرخ کردم.
بقیه نخود چرخ کرده ها رو بسته بندی کردم و گذاشتم تو فریزر. این فلافلی که درست کردم داخلش سیب زمینی آبپز داشت اما اولی و دومی رو که تو روغن انداختم وا رفت واسه همون منم دل چرکی شدم ازش.😒 روغن رو از صافی رد کردم و توی یه قابلمه دیگه ریختم و از سر گاز استعفا دادم و بقیه ش رو دادم همسرم سرخ کنه.😑 خستگی توی تنم موند و داشتم فکر میکردم چیکارشون کنم حالا؟😫
که در کمال تعجب دیدم همسرم داره سرخشون میکنه و هیچکدوم هم وا نرفتند😐 تازه اون دو تایی هم که اول وا رفته بود رو دوباره قالب زد و آخر از همه سرخشون کرد حتی اونام سالم موندن😀

هر دفعه میام متن کوتاه بنویسم اصلا نمیشه😂😂
نگاه سر یه فلافل چقدر حرف زدم.😁

خدایا به خاطر نعمت های فراوانی که دادی ازت سپاسگزارم.
از همه مهم تر نعمت سلامتی. این که میتونم کارهام رو انجام بدم خیلی خیلی خیلی نعمت بزرگیه.
وقتی یه لحظه به این فکر میکنم که نتونم بلند بشم نتونم از دستهام استفاده کنم حس وحشتناکی بهم دست میده و یهو از این که تنم سالمه پر از قدردانی میشم. خدایا؟ من میتونم کارهام رو انجام بدم. من میتونم برای عزیزانم غذا درست کنم میتونم فکر کنم میتونم بنویسم میتونم توی خیابونهای قشنگ این روزها راه بروم و عطر اقاقیا رو با همه ی وجودم حس کنم. خدایا میتونم اقاقیا رو ببینم و لمس کنم و همون لحظه آهنگ کوچه ی اقاقیا تو ذهنم بشنوم... (دوست ندارم دیگه خواب ببینم توی خواب تو رو بیتاب ببینم بدونم که نگران حال منی تو نخ هر روز و هر سال منی...)حتی میتونم با نگاه کردن بهش مزه ش رو هم حس کنم. مزه شیرینش من رو میبره به کودکی به اون موقع هایی که با سمانه اکثر گل و گیاه های فصل بهار رو مزه میکردیم😍🥰
من با یه دونه گل اقاقیا میتونم سفر کنم به روزهای قشنگی که بهم هدیه دادی🌿
خدایا به خاطر سمانه که بهترین روزهای کودکی و نوجوانیم رو باهاش گذروندم ازت سپاسگزارم.خدایا خواهر نداشتم اما هزاران هزار دوست خوب بهتر از خواهر به من دادی. ازت به خاطر این همه خواهر سپاسگزارم.
خدایا؟ به خاطر خانواده ی خوبم به خاطر بچه هام همسرم پدر و مادر و برادرهام ازت هزاران بار سپاسگزارم.
چند شب پیش داشتم با مسعود و خانمش تصویری صحبت میکردم از محبت و شوخی هاشون کلی شوق تو دلم اومد. خدایا؟ هنوز باورم نمیشه داداش به این سخت پسندی رو که تا اون سن حاضر نبود ازدواج کنه رو حالا کنار خانمش خوب و خوش میبینم. خدایا؟ به خاطر حال خوب برادرهام ازت هزاران بار سپاسگزارم.
این روزها تا میام ازت واسه خودم یا خانواده م چیزی بخوام خجالت میکشم...یادته اون روز اومده بودیم بالای کوه؟ یادته قبلش دلم پر از غصه بود از وجود این ویروس؟ از این دوری ها و فاصله ها؟ خدایا؟ اون روز روی اون کوه با اون همه گل و گیاه و هوای لطیف که مثل یک معبد بود نتونستم ازت بخوام که این ویروس رو از دنیا ببری... نتونستم چون یه بهار سرسبز و قشنگ و کلی صدای پرنده جلوی چشمم بود...بهار قشنگی که تو آفریدی.
فقط ازت سپاسگزارم...فقط ازت ممنونم... چه بخوای این ویروس بره چه نخوای دنیا با وجود مهربون تو زیباست...
ازت ممنونم مهربان ترین.
...
نظرات