بچه که بودم با بابام رفتیم دامداری دوستش ، یه برّه کوچولو آورد گفت اینم واسه آقا علی.
دوقدم که دور شد بابام چنان زد زیرگوشم صدای گریه ام گوش فلک رو کر کرد ، برگشت گفت چیشد؟!
بابام گفت هیچی ، پدرسوخته میگه من اون گوسفند بزرگ رو میخام
خوشحال و خندان گوسفند بزرگ رو آوردیم 😂😂
🐏🐏🐏🐏🐏🐏
💥💢
...