#قرارگروهی
تولد داریم چه تولدی
این از کیک تولد گل پسرم که ۱۱ آبان بود.
عزیزم خیلی کیکش را دوست داشتم گوگولی شده😊.این اولی کیک منه با ابزار خامه کشی😁بالاخره صفحه گردون و کارتک اسپاتولا و ... خریدم.و این کیک اولین کیکم با ابزار هست.من هیچ کلاس آشپزی نرفتم جز در محضر شما دوستای گل بودن.ولی به این نتیجه رسیدم خییییلی فرق بین داشتن ابزار و نداشتن شه..خلاصه این ضرب المثل را شنیدین که میگه سِپِلِشت آید و زن زاید و مهمان عزیز آید و .... دیروز منم همینطور شدم.از یه طرف دستم به کیک پزی بند بود.تو این وضعیت داشتم به پسرم صبحانه میدادم شیر برنجا را ریخت توی موهاش🤦🏻‍♀️مجبور شدم حمام ببرمش.خونه بهم ریخته بود و تمام مبلا را جمع کرده بودیم چون آقا میره بالاشون و ممکنه آسیب بزنه به خودش.پسرمم که همش به پام چسبیده بود😑غذا پختم .همسرمم نتونست زودتر از سر کار بیاد خلاصه همه کارا توی هم پیچیده بود .قرار بود دوتا تولد بگیریم یکی با بابا و مامان همسرم یکیم با بابا و مامان خودم و بدون حضور عمه ها و دایی ها.و دیشب نوبت بابا و مامان همسر بود خلاصه در این بین غذا هم سوخت🤦🏻‍♀️.همسرم که بنده خدا از راه اومده نیومده اومد کمکم جارو برقی کشید .اول کلی خندید منم😡 عصبانی و دستپاچه .ولی بعد گفت یه چیز دیگه جای خورشت بپز که سریع باشه تا داشتم تصمیم میگرفتم چی بپزم دیدم انگار میشه همون سوخته ها را جدا کرد و دوباره راست ریستش کرد .کباب حسینی با گوشت گوسفند و مرغ پخته بودم .دیگه دیدم .انگار غذا ها کم شده یه کوکو سبزی هم سریع پختم.خلاصه تا اومدن مهمونا بیاند همه کارا شده بود.کلی عکس از کیک گرفتم اما نمیدونم چرا فرمتش پشتیبانی نمیشد🤔