عکس عدسی 
قرار معنوی

عدسی قرار معنوی

۲ بهمن ۹۹
#قرار معنوی
#شهید ابراهیم هادی


ابراهیم در اول اردیبهشت سال ۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود او چهارمین فرزند خانواده بود با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت و دائما از خدا تشکر میکرد

بستگان و دوستان هر وقت او را میدیدند با تعجب میگفتند حسین آقا تو سه تا فرزند دیگه هم داری چرا برای این پسر اینقدر خوشحالی میکنی ؟!
پدر با ارامش خاصی جواب میداد : این پسر حالت عجیبی داره من مطمئن هستم ابراهیم من بنده خوب خدا میشه این پسر اسم مرا زنده میکند !!!

محبت پدرمان به ابراهیم محبت عجیبی بود هرچند بعد از او خدا یک دختر و یک پسر دیگر به خانواده ما عطا کرد اما از محبت پدرم به ابراهیم چیزی کم نشد


در ایام پایانی دبستان ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت : ابراهیم برو بیرون و تا شب هم برنگرد

ابراهیم تا شب به خانه نیامد همه خانواده نگران بودندکه برای ناهار چه کرده است ولی روی حرف پدر حرفی نمیزدند . شب بود که ابراهیم امد و با ادب به همه سلام کرد . بلافاصله سوال کردم ناهار چیکار کردی داداش ؟!
پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان میداد منتظر جواب ابراهیم بود .
ابراهیم خیلی اهسته گفت تو کوچه راه میرفتم .دیدم یه پیرزنی کلی وسایل خریده و نمیدونه چیکار کنه و چطوری بره خونه من هم رفتم کمک کردم وسایلش را تا منزلش بردم پیرزن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد نمیخواستم قبول کنم ولی خیلی اصرار کرد من هم مطمئن بودم این پول حلاله چون براش زحمت کشیده بودم . ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم .
پدر وقتی ماجرا را شنید لبخندی از رضایت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود بود که پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهمیت میدهد .

#قرار معنوی
# ابراهیم هادی
#اللهم عجل لولیک الفرج
...
نظرات