#قرار-معنوی
سلام دوستان عزیز پاپیونی روز بخیر ایام بکام عزیزان سال نو رو به همتون تبریک عرض میکنم ان شاالله که سالی سر شار از موفقیت و بهروزی در پیش داشته باشید

یه تبریک ویژه هم دارم به همه جوانهای عزیز پاپیونی ان شاالله که اقا علی اکبر (ع) دستگیرتون باشه در دنیا و آخرت


💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

شهیدی که این هفته من انتخاب کردم دانش اموز شهیده زینب کمایی میباشید که در اول فروردین سال ۱۳۶۱ و در سن چهارده سالگی بدست منافقین و بوسیله خفه کردن این عزیز با چادر خودش به درج رفیع شهادت نائل امدند


با هم گوشه ای از خاطرات و زندگی نامه این عزیز رو مطالعه میکنیم

🌞میترا یا زینب:

دخترم هشتم خرداد سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد و مادر بزرگش نام میترا را برای او انتخاب کرد اما دخترم از نامش ناراضی بود بارها به مادرم گفت: مادر بزرگ ایمن هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر آن دنیا از شما بپرسند چرا اسم مرا میترا گذاشته اید چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد من میخواهم مثل زینب (س) باشم میترا همه ما را هم وادار کرد به جای میترا به او زینب بگوییم البته یک روز روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد
☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀☀

دفتر خودسازی :

برنامه های خودسازی را لحظه ای فراموش نمیکرد برای خودش دفتر داشت همه اعمالش را و کارهای خوبی را که انجام داده بود در دفترش مینوشت و اخر هفته بررسی میکرد و به خودش نمره میداد بعد هم نمودار خودسازی یک هفته اش را ترسیم میکرد بعد هم نمودار خودسازی یک هفته اش را ترسیم میکرد که ببینید این نمودار صعودی هست یا نزولی و دوباره برای هفته بعد این نمودار را روی محورهای دیگر رسم میکرد

زینب در دفتر خودسازیش جدولی کشیده بود که که ۲۰‌ مورد داشت از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، نماز غفیله، نماز امام زمان(عج)، ورزش صبحگاهی، قران خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره های قران کریم‌، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کم خوردن صبحانه، ناهار و شام

دخترم جلوی این موارد ستون هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش در جدول علامت میزد

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

شهادت به خاطر حجاب:

در سال ۱۳۶۰ در شاهین شهر یک راهپیمایی علیه بی حجابها راه افتاد که زینب مسئول جمع اوری بچه های مدرسه برای شرکت در راهپیمایی شد منافقین از همان جا زیر نظرش گرفتند دخترم همیشه غسل شهادت میکرد قبل از شهادت هم غسل شهادت کرده بود در اسفند همان سال در تمیز کردن خانه برای عید نوروز به من کمک کرد و از من خواست که بگذارم روز اخر سال برای خواندن نماز مغرب و اعشا به مسجد برود آن نماز اخرین نماز زینب چهارده ساله بود وقتی از مسجد برمیگشت منافقان اورا با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند ما بعد از دو روز توانستیم پیکرش را پیدا کنیم پیکر دخترم همراه پیکر ۱۶۰ شهید عملیات فتح المبین که از منطقه اورده بودند تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان زیر درخت کاج به خاک سپرده شد

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
وصیتنامه:

ما زنده به آنیم که ارام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

از شما عاشقان شهادت میخواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید . هیچگاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و بکار ببندید چون هر کسی روزی به سوی خدا باز خواهد گشت تمیشه به یاد مرگ باشید، تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را نگیرد نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی (عج) باشید .

🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺