داستان واقعی پریروز رفتیم دور دور چارتا بستنی پاستوریزه گرفتیم و نشستیم تو ماشین حسابی الکل زدم باز کردیم و همونجا تو ماشین یه جا وایسادیم خوردیم چند نفرهم در حال پیاده روی بستنی میخوردن سروش گفت مامان کاش ما هم زودتر واکسن بزنیم من 😒 سروش 😟 اونا 😛 #سالادماکارونی#نگار۶۹