عکس کیک شربتی
#قرار_معنوی
یا علی (ع)
۱۲۷
۴۹۴

کیک شربتی #قرار_معنوی

۵ فروردین ۰۱
#قرار_معنوی لطفا کپشن رو مطالعه کنین
#شهید_علی_خلیلی صد و چهاردهمین پست متبرک به نام امام زمانم حضرت صاحب الزمان(عج) و شهید امر به معروف و نهی از منکر شهید علی خلیلی🥀
سلام دوستان خوبم 🥰🌹 ان شاءالله که امسال سال خوبی برا همه مون باشه و سال پر برکتی باشه 🤲🏻 الهی سالی پر از سفر زیارتی با معرفت باشه برا همه مون🤲🏻 عاقبت بخیر بشیم 🤲🏻 الهی آمین...
اما این کیک شربتی عاااالی که تا الان خیلی ازش شنیده بودم و تصمیم گرفتم امتحان کنم و همه مون دوست داشتیم هم پف کیک عالی و هم طعم و عطر هل و گلاب توی کیک عالی بود😍😋 خلاصه که حتما امتحان کنین😁
خب قرار معنوی این هفته هم که به دلیل شروع سال و شلوغی سر همه گفتم دلخواه باشه بهتره و تصمیم گرفتم خودم از شهید امر به معروف و نهی از منکر بزارم
بریم زندگی نامه این شهید رو بخونیم
.
.
علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد.علی خلیلی از سنین نوجوانی با موسسه فرهنگی دینی بهشت آشنا شده و وارد این مجموعه ی فرهنگی شد. او که انگیزه و استعداد خوبی در انجام فعالیت های فرهنگی داشت خیلی زود به یکی از مربیان موفق این مجموعه تبدیل شد و پس از اخذ مدرک دیپلم وارد حوزه علمیه امام محمد باقر(ع) شد.

شام نیمه شعبان تصمیم می گیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدرقه کند. شاید نگران بود. اضطراب اینکه نکند نیمه های شب برای هم هیئتی های کم سن و سالش خطرساز باشد. غیرتش اجازه نداد تنها راهیشان کند.
اما در میان راه متوقف شد. غیرتش به جوش آمد. عده ای خناس در حال آزار و اذیت دختر جوان بودند. دخترک وحشت زده استمداد می طلبید. تاب نیآورد. امر به معروف کرد. محل نگذاشتند. طاقت نیآورد. جلو رفت. جامه به دندان گرفتند و گریختند. دخترک دامنش آلوده نشد. اما لحظاتی بعد...قمه جاهلی و اب دیده دیوان و ددان، خون علی را بر زمین ریخت. ماهها گذشت؛ تا در خلسه بهاری نوروز زهرائی سلام الله علیها، نام علی در قطعه آسمانی و بهشتی شهدای غیرت نقش ببندد.
علی پهلوان و خوش عیار ماهها با بیماری دست و پنجه نرم کرد. طی این ایام آنقدر زخم زبان شنید که زخمهای جانکاهش را فراموش کرد. روزهای پایانی عمر کوتاهش نامه ای خطاب به رهبری نوشت تا تسکین و التیام زخم هایش باشد. زخم هائی که این روزهای آخر نه بر جسم که روح و قلبش را جریحه دار کرده بود. وقتی که مذهبی های تسبیح به دست و جانماز آب کشیده او را نصیحت می کردند: " جوان مگر مملکت قانون ندارد تو چرا درگیر شدی؟... رهبر هم راضی نبود جانت را به خطر بیاندازی و ..." و چه خوش گفت که از زاهدان خشک مجو پیچ تاب و عشق.
اماعلی جان داد چون نخواست و نمی توانست بی غیرت باشد. ابرو در هم کشید و جان بر کف نهاد چرا که دفاع از ناموس را فتوای اخلاق و حکم دین می دانست و خونش را نیز در راه دفاع از غیرت و مردانگی اهدا کرد. *علی عزیز شهید غیرت است نه شهید امر به معروف.*
اهل ظاهر شاید در آن لحظه به بیش از تذکر لسانی فهم نمی کردند. اینکه به حکم امر به معروف اگر ضرر جانی داشت نباید خطر کرد. عافیت اندیشی فقط یک انسان را فدا نمی کند؛ غیرت را به خاک می کشد.
ماجرا اینجا تذکر لسانی نبود. قصه دفاع از ناموس بود که تاب از علی ربود. خون علی از رگ غیرتش جاری شد تا روح بلند مردان با غیرت زنده بماند. رخ گلگونش راز ماندگاری قلندری و رستم صولتی است. با خونش حرفها زد؛ نقشی ماندگار...
 در طلب ما بی زبانان امت پروانه ایم  سوختن از عرض مطلب پیش ما آسانتر است
عکس ها رو ورق بزنین عکس دوم کتاب وصال از گروه شهید هادی هست که خاطرات شهدا و رابطه شون با امام زمان(عج) رو جمع آوری کردند.
عکس هشتم رو دیدین مادر شهید خلیلی هستن🥺😭خوب نگاه کن**
*میبینی...؟ 
*مادری فرزندش را ناز میکند...!
اما نه..
عکسش را ناز میکند..
آخر میدانی دلبرش را از او گرفته اند..
قصه اش را حتما شنیده ای...میدانم..
مادر عکس پسرش را ناز میکند و آرام با خود حساب می کند..
چند علی باید بدهد تا چادر سیاه دختران جایش را به شنل قرمزی ندهند..؟!!
از آنهایی میترسد که همیشه در کمین شنل قرمزی ها نشسته اند..
همان هایی که پسرش را از او گرفته اند..
گرگ ها را میگویم...نمیدانی  چه بد میدرند..گاهی عفت دخترکی را و گاهی...
و ناگاه مادر اینجا بغضش میگیرد.. خم میشود و گلوی پسرش را میبوسد..
عکس گلوی بریده فرزندش را..
و داستان شنل قرمزی و گرگ ها و علی ها همچنان ادامه دارد...
#قرار_معنوی
#شهید_علی_خلیلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_علی(ع)
...
نظرات