#گنبد_گلدسته_حرم_سيد_الشهداء
#يلداى امسالم حسينى شد ...
محمد و ابراهيم، پسر خاله هايم ، مدافع حرم هستند.
بيشتر از يک سال است كه همسرم محمد و برادرش ابراهيم شجاعانه از خاک مقدس كربلا دفاع ميكنند.
اما چند روز پيش ، چهارم آذر ماه ، ابراهيم ٢٨ ساله ، دلير و بى باک با افتخار در راه دفاع از حرم به مقام والاى شهادت رسيد .
غروب روز پنج شنبه ، چهار روز بعد از اربعين جانسوز امام حسين و يارانش ، نام ابراهيم در تاريخ ابدى شد و پيكر پاكش را در نجف اشرف به ياد سپرديم ، آرى ، ابراهيم را نه به خاک بلكه يه ياد سپرديم .
روزهاى اول من به شدت بى تاب و بى قرار بودم ، بسيار گريه و شيون ميكردم ، تا اينكه به حرم حضرت عباس (ع)رفتم ، وارد حرم كه شدم ، زيارت نامه را باز كردم ، چشمم افتاد به زيارت ام المبنين ، نام ام البنين را كه ديدم بسيار شرمسار شدم ، با خود گفتم اين بانو چهار پسر برومندش را در راه امام حسين فدا كرد پس من براى چه ميگريم ؟ جان ابراهيم در مقابل جان حضرت عباس چه ارزشى دارد ؟؟؟
باصداى بلند گفتم ابراهيم به فداى پسرانت بانو ،پاى قطع شده ى ابراهيم به فداى دستهاى بريده ات يا باب الحوايج....
به حرم امام حسين كه وارد شدم آنچنان آرامشى وجودم را در بر گرفت كه حزن و اندوهم به يكباره تبديل به شعف شد بلند گفتم : ابراهيم تحفه ى نا چيزى بود فداى على اكبر شما.....
مادرم به فداى سينه ى شكسته ى مادرت
پدرم به فداى فرق شكافته شده ى پدرت
جان همه ى ما به فداى قلب رنج كشيده ى خواهرت آقا..

دوستان ، بياييد #يلداى امسال را حسينى كنيم و در طولانى ترين شب سال ، زيارت عاشورايى بخوانيم و ثوابش را هديه كنيم به همه ى شهيدان مدافع حرم ، باشد كه در آخرت شفاعت مان كنند....