malihe 69
malihe 69

دستور پختی یافت نشد

کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۱۴۹

کیک اسفنجی 3 تخم مرغی

۱۹ فروردین ۹۹
خدایا ما را به غصه‌های معمولی‌مان برگردان، به قسط‌های عقب افتاده، امتحانات پایان ترم، ترافیک‌های طولانی، خیابان‌های شلوغ، دغدغه‌های زیاد، هدف‌های سخت، خستگی‌های مفرط... به همان روزها که همدیگر را قضاوت می‌کردیم و به قضاوت‌های هم توجهی نمی‌کردیم! به همان روزها که دنیا هنوز اینقدر آلوده نبود، که آلوده بود و حاد نبود، که آلوده بود و از آلودگی‌اش نمی‌مردیم. که دلواپس حالِ عزیزان‌مان بودیم، نه جان‌شان!
ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریزپا نبود، که می‌شد لابه‌لای همین مشکلات و دغدغه‌های ریز و درشت، با خیالی آسوده فنجانی برداشت، چایی ریخت، کنار پنجره‌ای ایستاد و در کمال اطمینان و آرامش، نفسی عمیق کشید. که می‌شد کسی را به آغوش کشید و آرام شد، می‌شد دستان کسی را گرفت و بدون هراس، تمام شهر را قدم زد و غصه‌ها و دردها را فراموش کرد.
دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند، یک خیال تخت...
دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی...
خدایا در آغوشمان بگیر که خسته‌ایم،
خودت حال زمین را خوب کن.

#کیک #سفارشی #کیک_خانگی
...
کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۸۹
#کیک نسکافه ای
#کاپ کیک شکلاتی
#پاناکوتا وانیلی
********************************************
همان اولش هم اشتباه می‌کردم. اشتباه می‌کردم که توضیحِ اضافه می‌دادم به آدم‌ها تا در خیالشان برایم فکرهای دیگری نکنند، اشتباه می‌کردم. باید می‌گذاشتم هرچه به ذهنشان می‌رسد تصورم کنند و در دادگاه بی منطق افکارشان هرچه در توان دارند با من بجنگند و محاکمه‌ام کنند.
ذهن‌های کوچک، جز وصله‌های ناجور، چیز دیگری برای عَرضه ندارند، همانطور که ذهن‌های بزرگ به‌قدری سرگرم بلندپروازی‌های خودشان‌اند که فرصتی برای قضاوت کردن من ندارند...

#نرگس_صرافیان_طوفان
...
کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۱۰۸
حال ما خوب است ، خوب ؛ شبیهِ تمامِ بغض هایی که هنگام واکسن زدن به بازوی نحیفِ بچگی هایمان قورت دادیم و سری که چرخاندیم و مشتی که محکم گرفتیم و چشمی که بستیم که مثلا یعنی ؛ نمی ترسیم !
شبیهِ زخمِ عمیقِ زانویمان که زیر شلوار خونین و خاکی مان پنهان کردیم و لنگ لنگان و با تمامِ درد ، لبخند گشادی زدیم و دنبالِ گوشه ی خلوتی برای جیغ کشیدن گشتیم ...
ما خوبیم ،
همین که بد نیستیم ؛ خوبیم ...
همین که می خندیم ، راه می رویم و ادامه می دهیم ؛
یعنی خوبیم ،
یعنی خیلی خوب !

#نرگس_صرافیان_طوفان
...
کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۱۵۴
اینم به خاطر مدیحه ی مهربون😍😍
ممنون از حمایتت عزیزم

باور کن لازم نیست همه را راضی نگه داری !
لازم نیست نگرانِ چگونگیِ قضاوت شدنت در ذهن آدم ها باشی و لازم نیست خودت را با اعتقاد و باورشان هماهنگ کنی !
مطمئن باش هرچقدر هم که زمان بگذاری و هرچقدر هم که خوب باشی ؛ حریفِ تمامِ سلیقه ها ، اندیشه ها و باورها نخواهی شد !

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
...
کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۱۷۵

کیک اسفنجی 3 تخم مرغی

۳۱ شهریور ۹۸
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
در باز شد
برپا! بر جا !
درس اول : بابا آب داد ، ما سیرآب شدیم.
بابا نان داد ، ما سیر شدیم...
اکرم و امین چقدر سیب و انار
داشتند در سبد مهربانی شان
و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود
و چقدر همه منتظر آمدن حسنک بودند
کوچه پس کوچه های کودکی
را به سرعت طی کردیم
و در زندگی گم شدیم.
همه زیبایی ها رنگ باخت...!
و در زمانه ای ک زمین درحال
گرم شدن است قلب هایمان یخ زد!
نگاهمان سرد شد و دستانمان خسته
دیگر باران با ترانه نمی بارد!
و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم ،
زرد شدیم ، پژمردیم...
و خشکزار زندگیمان تشنه آب شد...
و سال هاست وقتی پشت سرمان
را نگاه می کنیم،
جز رد پایی از خاطرات خوش بچگی
نمی یابیم،و در ذهنمان جز همهمه
زنگ تفریح ، طنین صدایی نیست...!
و امروز چقدر دلتنگ آن روزها ییم
و هرگز نفهمیدیم ،
چرا برای بزرگ شدن این همه بی تاب بودیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترهایمان از کاه بود
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
با وجود سوز و سرمای شدید
ریزعلی، پیراهنش را می درید
کاش می شد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم!!!


.
...
کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۱۴۲
خدایا !
نگاهم که نمی کنی ؛ خوب نیستم ! دلم زود می گیرد و بغضم راحت تر از همیشه می شکند
نگاهم که نمی کنی ؛ بی پناه ترین می شوم و هر اتفاق ساده ای مرا به هم می ریزد ،
نگاهم کن ...
دستانم را بگیر و این نگرانی های بی دلیل را کم کن ،
می دانم اتفاق بدی نمی افتد ،
می دانم همه چیز درست می شود ،
ولی حواست که نیست ؛ می ترسم ...
کمی بیشتر حواست به من باشد ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
التماس دعا
...
پیراشکی گوشت
malihe 69
۹۱

پیراشکی گوشت

۳۱ مرداد ۹۸
فردا !

ساختن واژه ای به نام «فردا» بزرگترین اشتباه انسان بود،
تا زمانی که کودک بی سوادی بودیم و با این واژه آشنایی
نداشتیم،
خوب زندگی میکردیم.تمامی احساساتمان،
غم و شادیمان و هرچه داشتیم را همین امروز خرج میکردیم
انگار فهمیده تر بودیم، چون همیشه میترسیدیم شاید فردا نباشد.
از وقتی «فردا » را یاد گرفتیم،
همه چیز را گذاشتیم برای فردا.
از داشته های امروز لذت نبردیم و گذاشتیم برای روز مبادا...
شاید باید اینگونه «فردا» را معنی کنیم....
«فردا»روزیست که داشته های امروزت را نداری.
پس امروز را زندگی کن.

اینم پیراشکیهای سفارشی من با خمیر دست ساز😍😍😍
...
کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۱۵۴
کاش همه ی زن ها مردی را داشتند که عاشقشان بود ...
مردی که حرف هایشان را می فهمید ...
ظرافتشان را به جان می خرید ...
و روزانه چند وعده ؛
از زیبایی و خاص بودنشان تعریف می کرد ...

و کاش مردها ؛
زنی را کنارشان داشتند که عاشقش بودند ...
که به آنها تکیه می کرد ... و قبولشان می داشت ...

آن وقت جهانمان پر می شد از زنانی که پیر نمی شدند ،
مردانی که سیگار نمی کشیدند ،
و کودکانی ؛
که انسان های سالمی می شدند ... !

#نرگس_صرافیان_طوفان
...
پاناکوتا شکلاتی
malihe 69
۱۱۵
🚩#عشق_بی_دلیل


کاش برایِ دوست داشتنمان دنبالِ بهانه هایِ موجه نمی گشتیم ،
دنبالِ یک تاریخ ، یک مناسبت ، یک روز ... که در تقویمِ دلِ عزیزانمان خاطره اش کنیم .
باورکنید هر روز می شود بدونِ مناسبت دوست داشت ،
بدونِ دلیل ، هدیه داد ،
بدونِ تاریخ ، شاد بود ،
و بی بهانه در آغوش کشید ...
این ماییم که مهربانیِ مان را "زمان دار" کرده ایم !
این ماییم که به سکوت و غرور و انکار ، عادت کرده ایم !
آدم ها نیاز دارند که هر روز ، دوست داشته شوند ،
آدم ها از بی مهری و بی توجهی ، پیر می شوند ...
آرزو می کنم هیچ کس در جهان ، طعمِ تلخِ نادیده گرفته شدن را نچشد ،
و هیچ کس برایِ دوست داشته شدن ، در انتظارِ روزِ تولدش نمانَد !
کاش بی هیچ بهانه ای ، هوایِ هم را داشتیم ،
کاش آدم ها را بدونِ تاریخ می خواستیم..!
...
کیک اسفنجی 3 تخم مرغی
malihe 69
۲۰۲
📖🌺 حکایت

جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.»
جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»
...