سلام خانوم خوشگلا. در ادامه داستان پاچه خاری برای مادر همسر جان که عکسش تو پیجم هست ایشون با یک بار هنرنمایی بنده فهمیدن که چه گوهر نایابی نصیب خانوادشون شده و پس از کشف این جانب به جبران تمام بلاهایی که بنده سرشون آوردم مهمونی ترتیب دادن و تمام دسرهاش رو حواله من کردن. این یکی از شاهکارهای اون مهمونی که پیشکش چشمای خوشبینتون میشه
...