sara.kiahoseyni
sara.kiahoseyni

دستور پختی یافت نشد

کیک قلبی سوپرایز
sara.kiahoseyni
۳۷
وسطش رو یه لایه کیک شکلاتی یه لایه خامه موز و گردو....و یه لایه کیک موزی با توت فرنگی و خامه و گردو....خلاصه هرچی دم دستم اومد چپوندم توش😂

ویدشو فرستادم حتما ببینید😍
...
یلدای ۹۷
sara.kiahoseyni
۱۵

یلدای ۹۷

۵ دی ۹۷
سلام دوستای گلم
...میدونم دیگه خیلی شورش دراومده😂
و توی خواب هم هندونه و انار و اینا میبینید...


راستی بچه ها ظرف ها رو خودم درست کردم😍😍
...
دوستتون دارم😊😍
...
آجیل
sara.kiahoseyni
۴۱

آجیل

۲۹ آذر ۹۷
😍😍واسه شب یلدا درست کردم.
هرچند توی این گرونی اجیل دلم نیومد بزارمش،،،،
اما خب بازم دلم نیومد نزارمش😑😶

دوستون دارم .یه دنیاااا😍😘

(لایک کنید خب😔).
پ.ن:یه سریام هستن لایکشون میکنی کامنت می زاری براشون بعد فقط می نویسن مرسی😑نه لایکی نه چیزی.....خسته نشی یوقت 🙁
🤣🤣
...
حلوا شیر
sara.kiahoseyni
۵۹

حلوا شیر

۲۲ آذر ۹۷
💋💋
...
کیک شکلاتی
sara.kiahoseyni
۶۵

کیک شکلاتی

۱۹ آذر ۹۷
سلام دوستای خوشگل موشگل من😍😘....چند وقت دیگه #شب یلدا
خیلی ذوق دارم واسش😍
اخه همه ی فامیل جمع میشن خونه مامان بزرگم...یعنی تمام فامیل ها...بعد گوشی هارو کنار میزاریم .و خوراکی های خوشمزه می‌خوریم و فال حافظ میگیریم و یه عالمه خوش میگذره.....فک کنم از بین تمام روز های سال من عاشق شب یلدام...خب حیف نیست که به خاطر مشغله و نمیدونم این چیزا باید سالی یکی دوبار فقط جمع بشیم دور هم.....من به شخصه که دوس دارم برگردم به قبلنا که نه تلفن همراهی بود مه تکنولوژی و اینا.همیشه دور هم جمع میشدیم و واقعا خنده ها از ته دل بود....خلاصه که شب یلدا خیلی برام خاصه و پر از اتفاق های قشنگه.از همین الان شب یلدا رو پیش پیش تبریک میگم😍🤣🤣🤣

بعلههههه....
دوستون دارم یه دنیا..😛

《《💋لطفا لایک کنید خب💋》》
...
شیرینی آلمانی
sara.kiahoseyni
۴۷
💥مادر قدیم :💥
🌴 گویند مرا چو زاد مادر😊
🌴 پستان به دهان گرفتن آموخت😋
🌴 شبها بر گاهواره ی من
🌴 بیدار نشست و خفتن آموخت😳
🌴 دستم بگرفت و پا به پا برد
🌴 تا شیوه ی راه رفتن آموخت☺️
🌴 یک حرف و دو حرف بر زبانم
🌴 الفاظ نهاد و گفتن اموخت
و...
⚡️مادرهای جدید :⚡️
گویند مرا چو زاد مادر😋
روی کاناپه لمیدن آموخت😧
شبها بر ماهواره تا صبح😳
بنشست و کلیپ دیدن آموخت☹️
بر چهره سبوس و ماست مالید😁
تا شیوه ی خوشگلیدن آموخت😊
بنمود تتو دو ابروی خویش🙄
😔تا رسم کمان کشیدن آموخت😬
هر ماه برفت نزد جراح😷
آیین چروک چیدن آموخت😫
دستم بگرفت و برد بازار😕
همواره طلا خریدن آموخت🤗
با قوم خودش همیشه پیوند😍
ازقوم شوهربریدن آموخت😱
آسوده نشست و با اس ام اس🙃
جکهای خفن چتیدن آموخت😂
چون سوخت غذای ما شب و روز😩
از پیک مدد رسیدن آموخت😐
چون مادر من چنین بیاموخت😧😳😐
تا هستم و هست دارمش دوست!!😂

🤣🤣💋💋🌹🌹
...
لطیفه
sara.kiahoseyni
۳۰

لطیفه

۲۱ آبان ۹۷
سلام دوستای پاپیونی😍

این لطیفه ها خیلی نرم و پوک بودن و خیلی شبیه لطیفه های شیرینی سرا ها شدن.دفعه اول که درست کردم اصلا خوب نشد😂😂😂😂اما خودمو نباختم و جزئیات رو رعایت کردم و دوباره درست کردم و این سری فوق العاده شدن.جای همتون خالی🙏😍💋.اگه خواستید دستورش رو می زارم....
خیلی ماهید💋😍
...
کیک موز و گردو
sara.kiahoseyni
۲۹

کیک موز و گردو

۵ آبان ۹۷
سلام دوستای گلم....امیدوارم که حال همتون خوب باشه😛😋🤩🤗......این خوشگل که میبینید شکلات سفیده که با قلمو به دیواره قالبم زدم و گزاشتم یخچال تا ببنده بعدکیک رو که تو همین قالب درست کرده بودم گزاشتم رو شکلات سفید و دوباره شکلات ریختم روش....زیاد نریزید چون همش مزه ی شکلات سفید میگیره.همین که یه بدنه درست بشه کافیه هرچقدر نازک تر بهتر....


🔊🔊اون عکس سومی که یذره از کیک مشخصه آثار به جا مانده از آن کلبه ی عاشقانه است 😑😂
یه چند تا عکس هول هولکی گرفتم و گفتم میرم حموم و برمیگردم و عکسای قشنگ تری میگیرم....
متاسفانه وقتی برگشتم کودک درون شوهر جان گل کرده بود و از دو تا کلبه فقط مقداری شکلات سفید باقی مونده بود🗡🗡 😑😑😂😂((کلبه ها اندازه کف دست بودن))...
بعد که ازش میپرسم چرا خب دو تاشو خوردی یکیشو میخوردی و منم آدمم و این حرفا😂😂
مشخص شد کهکنجکاو بوده ببینه این وسطشون واقعا کیک هست یا نه😑🙄🤣🤣
خلاصه که نمیدونم خوشمزه بودن یا نه🤐اما خب جاتون خالی🤣🤣
بوستون دارم😘😛
...
حلوا زعفرانی
sara.kiahoseyni
۲۳

حلوا زعفرانی

۳ مهر ۹۷
دﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ.

ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟»
ﺩﻭﻣﯽ: «ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺍﻭﻟﯽ: «ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.»

از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت می‌کردند.
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: «ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ.»


خلاصه که گول شکل ظاهری زندگی دیگرانو نخورید دیگه😅😍🤗
یه عالمه دوستتون دارم🌹
...
رنگینک
sara.kiahoseyni
۷۱

رنگینک

۲۰ شهریور ۹۷
🌹🌹🌹😘🤩😍😍🌹🌹🌹
...