اینم مربای گل محمدی که خیلی خوشمزه شده جاتون سبز...

آش رشته یهویی که هوس کردم و تنهایی بلندشدم درست کردم خیلی خیلی چسبید و وقتی جناب همسر اومد ایشونم ی سینی آش خورد که معلوم بود بهش خیلی چسبید...رنگش هم بخاطر دوغی بود که زیاد ریختم که خوشمزه شه...

دلبرانه با گلهای حیاط خودمون...

اینم از دمپخت سیرموکم(تقریبا مثل برگ سیر میمونه و ما به زبون خودمون بهش میگیم سیرموک) که تنهایی بودم و تنوع دادم تا بتونم بخورم اما نشد چون همسر جون نبود... راستی همه ترشی هارو خودم درستشون کردم...

شام خونه پدرشوهر جان که بعد از کوه اومده بودیم و من کبابشون کردم...پاپیون لطفا بذارش...

اینم کیک جشن خودکار داداش جونم...

ژله هایی که واسه جشن خودکار داداشم واسه تو مدرسه اش درست کردم...

فقط نمیدونم چرا تیره شد...

توپک خرمایی که با خرما و گردو خرد شده و روکش کنجد... اونایی که کنجدشون قهوه ای رنگه سرخ شدن و اونایی که کنجدشون سفیده سرخ نشده هستن...

دلبر جان هستن که جناب همسر زیاد اهل خوراکی خنک نیست بخاطر همین بستنی توی آب هویجش نریختم و جاتون سبز من چند تا جام ریختم و خوردم جاتون سبز واقعا... این گل اولی که میبینید روزها گلش باز هست ولی شبها بسته میشد و الان دیگه داشت تاریک میشد و از شانس من گلش بسته شده بود... و عکس بعدی هم با توت فرنگی جان هستن... و من سه تا گلدون توت فرنگی داشتم اما دو تاش داره خشک میشه شایدم خشک شدن لطفا اگه کسی از نگهداری توت فرنگی و اب دادن بهشون اطلاع داره کامنت بذاره واقعا ناراحتم براشون...