فدایی عمه سادات
فدایی عمه سادات

دستور پختی یافت نشد

لوبیا پلو

لوبیا پلو

۹ آبان ۹۸
یا قدیر
ساعت ده بود ،آبان ماه بود و هوا سرد شده بود ،غروب حموم رفته بودم و به خاطر همین شالمو محکم پوشیده بودم،فردا امتحان ریاضی داشتم و کلی رو دستم مونده بود هنوز،داشتم مثلا درس می خوندم و کنار درس به نامزدمم پیام میدادم ،یهو سرم گیج خورد ،سریع به لامپ اتاقم نگاه کردم ،تکون میخورد ،تکوناش هر لحظه بیشتر میشد ،سرمم بیشتر گیج می رفت ،یهو سرو صدای مامان بزرگم بلند شد ،منو صدا می زد ،داداشمو ،بابام و مامانم، هر کدوممون یه نقطه خونه بودیم ،از اتاق زدم بیرون ،اونقدر ترسیده بودم که حتی وقت نکردم گوشیم که بغل دستم بود بردارم ،شانس آوردم شالم سرم بود ،یهو برقا رفت ،همه جا تاریک شد ،بابام ،مامان بزرگ و مامان و داداشمو بین دستاش نگه داشته بود ،منم از پشت بازوشو چنگ زده بودم ،هممون می خواستیم بریم تو کوچه ،اما موج زلزله خیلی بالا بود ،همش موج می خورد و مارو عقب و جلو می کرد ،بابام تلاش خودشو کرد و مارو هول داد تا بتونیم بریم توی کوچه ،حتی نتونستیم دمپایی بپوشیم ،به اینم فکر نکردیم کوچه کثیفه یا شاید چیزی بره تو پامون،حتی وقت نشد طلاها و پولامون رو برداریم،اون همه جهیزیه ای رو هم که کلی وقت و زمان و سلیقه واسه خریدنشون خرج کرده بودمم تو زیرزمین بود و ما فقط به فکر این بودیم که جونمونو نجات بدیم،تو آسمون یه جرقه بزرگ نور زد ، سیم های تیر چراغ برق به شدت و شتاب تاب می خورد ،همه همسایه ها ریخته بودن تو کوچه ،گریه می کردن ،خدارو صدا میزدن ،اهل بیت و صدا می زدن،من هنوز تو بهت بودم ،داشتم باور می کردم که دیگه همه چی تموم شده و آخر دنیاس که بالاخره تموم شد ،زمین آروم گرفت ،خیلی شب بدی بود،شبای بعدش تو کوچه و پارک بودیم ،کسی جرات نمی کرد بره تو خونه،هوا هم به شدت سرد بود،خیلی هام توی شهرستانای دیگه زیر آوار مونده بودن،میخواستم بگم به خودمون بیایم ،یه روزی می رسه، یه زمانی می رسه که هممون با هم غافلگیر میشیم ،در ثانیه قیامت رخ میده و ما هیچ کاری از دستمون برنمیاد ،هیچی نمی تونیم برداریم ،هیچی،تازه اگه زلزله تموم شد ،تو قیامت همه چی عوض می شه ،پس تا دیر نشده کاری کنیم،محض رضای خدا دلمون واسه خودمون بسوزه و به فکر باشیم ،روزی می رسه که دیگه هیچ کاری ازمون برنمیاد و فقط افسوس می مونه برامون،به ریسمان الهی چنگ بزنیم،به ائمه متوسل بشیم و ازشون کمک بخوایم
مطمئن باشیم مارو به درگاهشون راه میدن
یا علی
...
دونر مرغ

دونر مرغ

۲۷ مهر ۹۸
اربعین امسالم گذشت،تعداد زائرا میلیونی بود،همه میگفتن لبیک یا حسین،همه میگفتن جون و مالمون فدای حسین،اما اگه این تعداد زائر میلیونی برگردن به عاشورا ،حاضرن واقعا با جون و مالشون فدای امامشون بشن،واقعا وقتی میگن لبیک یا حسین پای امامشون می مونن و یهو وسط راه پا پس نمی کشن ،نکنه اگه برگردن به عاشورا تعدادشون از ۷۲ نفرم کمتر بشه


یکم جدی فکر کنید،حاضرید واسه ولایت امام زمانتون جون ومالتون رو خالصانه و فی سبیل الله فدا کنید؟
...
هویج پلو

هویج پلو

۴ شهریور ۹۸
عید مباهله مباااااارک
...
مسقطی

مسقطی

۱۳ مرداد ۹۸
شنسل

شنسل

۷ مرداد ۹۸
دوپیازه آلو

دوپیازه آلو

۳۰ خرداد ۹۸