parastoo
parastoo

دستور پختی یافت نشد

بامیه
parastoo
۷

بامیه

۱ اردیبهشت ۰۰
بامیه بسیار ترد و خوشمزه با بافت عالی
برای اولین بار بود ولی خیلی عالی شده بود
#بامیه
#رمضان
...
کیک سیب و دارچین و گردو
parastoo
۶
با پف عالی و طعم دلچسب
ورق بزنید
اون شکلاتی واس خودمه:-D
...
دومین سالگرد ازدواجمون
parastoo
۳۲
#کباب مرغ
#سالاد کلم و هویج
#پاستیل موزی
...
ماکارونی با ته دیگ سیب زمینی کنجدی
parastoo
۹
به شدت خوشمزه و دلبر
...
اولین شب یلدای من تو خونه خودم
parastoo
۱۰
یلدای دو نفره ما
...
دسر پان اسپانیا
parastoo
۹
پیتزای خونگی با خمیر پیتزای خونگی
parastoo
۱۱
.
.
✨🌼✨

این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت
آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت!
این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی
بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت...
گفتند جمعه بوی تو می‌آورَد نسیم
اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت
عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعه‌ها
تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت

【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】

┄┅┅❅💠❅┅┅┄
...
ماکارونی با ته دیگ سیب زمینی
parastoo
۸
متن عالییییی
حتما بخونید 👇👇👇👇 👇👇👇👇
.
✨﷽✨

یک جعبه کفش👞

✍زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طورمساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز... پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد.

پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود. پیرزن گفت :هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود

فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود پ از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد و گفت این همه پول چطور؟پس اینها از کجا آمده؟ پیرزن در پاسخ گفت : آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام

✅‌‌کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
.
...
کباب سیخی ناهار امروزمون
parastoo
۱۱
#برنج زعفرانی
#کباب سیخی تابه ای
#ترشی لوبیا سبز با پوره گوجه فرنگی
...