سلام دوستای مهربونم عیدتون مبارک ممنونم از دوستانی که به تازگی منو فالو کردند و افتخار دادن و ممنونم زیر پست دخترم برام کامنت گذاشتین و واقعا خوشحالم کنارتونم
این دوتا عکس مربوط به ماه رمضون خیلی چیزهای مختلف درست کردم ولی اصلا یاد عکس گرفتن نمی افتادم این دوعکسم بماند یادگاری برای رمضان ۱۴۰۰
براتون از خدا سلامتی و عاقبت بخیر خواهانم
#پیراشکی_گوشت

#نان_رمضان

سلام مهربونا

امروز سالگرد پدرم براشون یکم حلوا پختم خدا رفتگان همگی رو بیامرزه.
ممنونم ازتون و همرایتون♥️

ببخشید باکمی تاخیر گذاشتم چن روزیه حال ندارم شرمنده ازدوستان پاپی خوبم عیدتون هم مبارک خوش وخرم کنارخانواده دوراز کرونا 🙏🏻🙏🏻💞

(نذر حضرت رقیه)
#نذر

عمه جان دست نگهدار بهم می‌ریزد
مو که کمتر شده بسیار بهم می‌ریزد

شانه ام گم شد و سنجاق سرم را بردند
حق بده موی من این بار بهم می‌ریزد

چه ببافی چه نبافی همه اش سوخته است
هرچه سعی ام کنی انگار بهم می‌ریزد

چادری را که عمو داد به من دزدیدند
هرکس از این همه آزار بهم می‌ریزد

من اگر پیر شدم خم شدم و آب شدم
دل من در دل بازار بهم می‌ریزد

آب و آیینه بیارید پدر آمده است
آه خسته است که از راه سفر آمده است

عشقم این بوده که از دور تماشات کنم
آمدی تا که به تو باز مباهات کنم

چشم بد دور دوباره بغلت کردم من
باید از عمه بپرسم که چه خیرات کنم

نرو تا من نروم در وسط لشگرشان
زیر پا‌ها وسط معرکه پیدات کنم

راستی پاره شده پیرهنم در بازار
باید از چشم بد امروز مراعات کنم

وقت برگشتن از این شهر فقط فکری کن
من چه کاری در دروازه‌ی ساعات کنم

همه جا پر شده انگشتر تو گم شده بود
تو خبر دار شدی دختر تو گم شده بود

فکر بعد شما این همه آزار چرا
عمه دلواپس و من در دل انظار چرا

ساربان خواست که انگشتریت را ببرد
تیغ برداشت، ولی در وسط کار چرا

نگران کشته شدی آه بمیرم بابا
به غریبی شما خنده‌ی بسیار چرا

سر دروازه ساعات هجوم آوردند
مانده ام باز چرا و سر بازار چرا

من از آن شب که کسی چادر من را دزدید
بار‌ها گریه کنان گفتم علمدار چرا…..

سلام دوستان عزیزم
اینم از نون خامه ی های ما خیلی خوب وخوش عطر شده بود و نونشم واقعا پوک و عالیییی بود
به رسپی zeinab87
حتما امتحان کنید خیلی دستورشون عالی

بچه های عزیزم امروز منوسوپرایز کردن ودلمنو خیلی شادکردن دستشون دردنکنه امیدوارم که شماپاپیونی های عزیزم هم دلتون شادولبتون خندون باشه 🙏🏻💞💖