قلب سوپرایز

۴۰۸ لایک
۳۷ نظر
اولین کیک قلب سوپرایز

گرگ هر شب به شکار میرفت!!

و بی آنکه چیزی شکار کند باز میگشت
ﺷﺒﯽ ﮔــــﺮگ را ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺩﯾﺪﻡ
ﺑﺎ ﻻﺷﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻠﻪ ﺁمد!
ﮔﺮﮒﻫﺎﯼ ﮔﻠﻪ ﺷﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﺎﺭ ﺍو.
ﭘﺮﺳﯿﺪند ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔــــــــﺮﮒ؟!!
ﮔﻔﺖ: شبی در ﺳﯿﺎﻫﯽ بیابان ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ؛ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮد!
هر شب به خواست پایم که نه، به تمنای دلم میرفتم تا تماشایش کنم...
امشب محو او بودم که ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ ﺭﺍﺩﻭﯾﺪﻡﭘﺮﯾﺪﻡ
ﺯﯾﺮ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﯾﺪمش!!
آنچنانﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢکه ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ
"سهم دلم"ﻧﺼﯿﺐ "ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩشود...

نظرات

چشماتون زیبا میبینن عزیزم
همه کاراتون لایق لایک فراوان هستن❤❤
ممنون گلم
مشاهده سایر نظرات