کاپوچینو

۷۲۹ لایک
۷۴ نظر
مادرم عادت داشت کارهای روزانه‌ش را یادداشت کند
و من از سر شیطنت، سعی می‌کردم دستی در لیست ببرم و یا چیزی را به آن اضافه کنم
فقط برای اینکه در تنهایی‌اش او را بخندانم.
مثلن اگر در لیست تلفن‌هایش نوشته بود زنگ به دایی جان، جلویش می‌نوشتم: ناپلئون
می‌شد زنگ به دایی جان ناپلئون..!
هر بار بعد از خواندنش که همدیگر را می‌دیدیم می‌گفت: اینا چی بود نوشته بودی؟ و کلی با هم میخندیدیم
یک روز شدیدا مریض بودم
به رسم مادر، کاغذی روی در یخچال چسباندم: مُسكّن برای دردم.

کنارش مادر نوشته بود: دردت به جانم!
عجب دردی بود جان مادر را گرفت و دیگر نخندیدم ...





دوستون دارم👈❤👉
زندگی هرلحظش ب کامتون..روزگارتون خوش..❤❤

نظرات

مادر فرشته ایه که خیلی چیزهارو فدای عزیزانش می‌کنه،حتی اگه پیر بشی بعضی وقتا دلت فقط هوای سرگذاشتن به دامنش رو داره😢😢
آخ که این متنت چقدر به دلم نشست موفق باشی دوست عزیز
دراین هیاهوی اخر سال🌸
دسته گلی باعشق ودوستی
و آرزوی سلامتی وخوشبختی🌸
و لبخند شیرین تقديم به تك تك
شما مهربانان آخـرسالتـون خـوش🌸
آرزو میکنم از همین حالا🌸🍃
از زمین و زمان برایتان
خوشبختی ببارد
و نیروی عظیم عشق🌸🍃
همراهتان باشد
تا همهٔ کارها به بهترین شکل
پیش برود
از لبخند و مهربانی🌸🍃تمامی خوشمزه هاتون نوش جونتون عزیزم کاراتون بیست بیست عالیه مهربون🌸
مشاهده سایر نظرات