قیطونی

۴۸۳ لایک
۵۷ نظر
شب گذشته یکی از بدترین شبا رو گذروندم
به هوای درست کردن قیطونی رفتم اشپزخونه و حواسم به بچه هام نبود کارم که تموم شد و شیرینیام رو از فر بیرون اوردم رفتم اتاق پیش بچه ها که دیدم دخترم گوشه ی دیوار داره مث ابر بهار گریه میکنه منم که طاقت نیوردم همش اسرار میکردم که ببینم چی شده
وای خدا برا هیچکی نخواد
یه باتری ساعت داشتم که چند وقت بود میخواستم بندازم رو ساعت و وقت نمیکردم دخترم گفت باتری رو اشتباهی قورت داده منم که دنیا رو سرم خراب شد اصلا نمیدونستم چیکارش کنم ک رفتم سراغ گوگل و وقتی دیدم که چقدر خطرناکه دخترمو سریع اورژانس بردیم و بعد از حدود سه ساعت گفتن تو رودشه و مشکلی نیست و دفع میشه و خدا رحم کرده بود به بچم که تو مریش نمونده بود
من بی فکری کردم که باتریمو دم دست بچه ها گذاشتم اما شماها اشتباه منو نکنین و وسایل خطرناکو از دم دست بردارین

نظرات

خداروشکر بخیرگذشت بخدابچه همینه منم دوتاپسر دارم جفتشون شیطون چشم ازش بردارم یه خرابکاری میکنه.خدا خودش حفظشون کنه🥺
وای خدا رو شکر که دختر گلت سالمه
طفلک ما مادرها واقعا چقدر سخته که همزمان حواست به همه چی و همه کس تو خونه باشه
مرسی عزیزم
مشاهده سایر نظرات