ساندویچ ژامبون

۹۷۶ لایک
۸۳ نظر
امروز از اول صبح تا همین یک ساعت پیش کلی عاشق شدم... یک مشت عشق ناکام!

#عاشق پیر مردی شدم که داشت با زنش راه می‌رفت؛حیف که پیچیدند توی خیابون اصلی و من نشنیدم که سالها قبل وقتی آقا پاکت نامه رو زیر در خونه هل داد تو، چطور هل شده و فرار کرده... عاشق مادری شدم که داشت دخترکش رو از مدرسه می آورد و به اون می گفت: فرقی نداره معلمت توی دفترت چه یادداشتی برای من گذاشته باشه؛ اگه فقط خودم حس کنم دانش آموز خوبی بودی امروز برات #جایزه میخرم... دیگه ندیدم که چیزی خرید یا نه... عاشق مرد رفتگر شدم که یه تیکه از #گوشت ناهارش رو برای یه گربه کوچکی انداخت. همین وقت بود که یه گربه دیگه هم اومد و من سوار تاکسی شدم و دیگه نفهمیدم پیر مرد خودش و مهمونان ناخونده‌اش رو چه طوری #سیر کرد... دلم برای پیر زنی پر کشید که برای سلامتی هر جوونی که از کنارش رد می‌شد یه صلوات می‌فرستاد؛ دلم می‌خواست منم از کنارش رد بشم اما دیگه رسیده بودم به درخونه خودمون... حالا فکر می‌کنم بعضی حس‌ها با همه‌ی ناتمام موندنشون چقدر خوب‌اند ...

نظرات

❤️❤️❤️❤️
ای جانم⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩
منم قسم میخورم که این کامنت شما رو چندین بار خوندم از بس که پر از انرژی مثبت بود🥰
ممنون واقعا از اینکه وقت گذاشتی و مطالعه کردی💕💕💕
واقعا احسنت با کپشناتون قسم میخورم نزدیک 20دیقست که تو پیجتون هستم اصلا پستاتون رو بدون اینکه نگاه کنم فقط کپشن میخونم واقعا مرسی از شما❤️❤️❤️❤️
مشاهده سایر نظرات