
کیک زله ای
۱۰ بهمن ۹۶
#کیک_زله ای
زمانی که ما دانشجو بودیم، تازه موبایل به ایران آمده بود و تازه تر از آن عمل جراحی زیبایی بینی مد شده بود! کلاً دو خانم در دانشگاه ما به این هنرها آراسته بودند! یکی شان موبایل داشت و با بند ضخیمی از گردنش آویزان میکرد و آن دیگری با متانت تمام بینیاش را عمل کرده بود! این دو نفر نهایت آرمان و آرزوی پسرهای کور و کچل دانشگاه بودند! یعنی تعداد خواستگارهای روزانهشان، از تعداد نفرات قابلمه به دست ایستاده در صف پلو قیمهی نذری بیشتر بود! تا جایی که راحت میتوانستند جهت جواب دادن به خواستگارها برای خودشان یک دفتر و یک منشی بگیرند و حتی در شهرهای دیگر، دفتر پاسخگویی به سؤالات و نمایندگی باز کنند! همیشه نمرههای این دو نفر بیست بود! همیشه بدون صف ایستادن در سلف، غذا به همراه ته دیگ اضافی میگرفتند و همیشه در سرویس جای نشستن داشتند!
همچین با کرشمه راه میرفتند و کسی را تحویل نمیگرفتند که آدم احساس حقارت میکرد و دلش میخواست خودش را پرت کند زیر اولین کامیون هجده چرخ خیابان و از شر آن زندگی نکبتبار خلاص شود!
در کل آدمهایی که بینی عمل کرده یا موبایل داشتند جزو نفرات برگزیده و صاحب نفوذ اجتماع محسوب میشدند. صاحب نفوذ را از آن نظر عرض میکنم که مطمئناً اگر خانمی که دماغش را عمل کرده بود، فتوای عوض کردن رئیس دانشگاه را میداد، دانشجوها و نگهبانها و اساتید جانبرکف، لحظهای تردید نمیکردند! رئیس را پابرهنه از اتاقش میآوردند بیرون و با اردنگی پرت میکردند قاطى باقالی ها! تشخیص این میزان اهمیت برای خانمها هم مشخص بود و خیلی هاشان بودند که بدون عمل کردن همینجوری برای خوشگلی یک چسب روی دماغشان میچسباندند و ما به آن هم راضی بودیم و در نظرمان باکلاس می آمد!
من در آن ایام همیشه دوست داشتم یک دوست دختر دماغ عمل کرده داشته باشم! وقتی در خیابان پسری را مشاهده میکردم که دارد با دوست دختردماغ عمل کردهاش راه میرود، دلم میخواست بپرم جلو، گوشهی لباس متبرکش را بگیرم و بگویم جان مادرت بگو راز موفقیتت در چیست! یا برنامهی غذاییات چه بوده که اینقدر آدم خوشبختی شدی؟
حالا اما زمانه عوضشده! خانمها قدر داشته هایشان را نمیدانند و خیلی هاشان اگر عمل بینی انجام داده باشند، کتمان میکنند و دوست ندارند کسی بفهمد! یا آلبومهای قدیمیشان را پاره میکنند و می گویند دماغ مان مادرزادی همین شکلی بوده! یا این که میگویند پولیپ و انحراف بینی داشتیم و نفس نمیتوانستیم بکشیم، شبها خُروپُف میکردیم، دماغ مان در بازی تنیس شکسته بود و... هزارتا عیب روی خودشان میگذارند و راضی نیستند که به جنبهی زیبایی شناسانهی این عمل بینی شگفتانگیز اعتراف کنند!
به خاطر همین هم هست که هیچکدام به درجهی رفیع کاریزما و نفوذ اجتماعی دختران دوران ما نمیرسند!
من اصلاً نمیتوانم خانمهای این دوره را درک کنم! شاید یکی از دلایلش همین باشد!
#حامد_ابراهیم_پور
زمانی که ما دانشجو بودیم، تازه موبایل به ایران آمده بود و تازه تر از آن عمل جراحی زیبایی بینی مد شده بود! کلاً دو خانم در دانشگاه ما به این هنرها آراسته بودند! یکی شان موبایل داشت و با بند ضخیمی از گردنش آویزان میکرد و آن دیگری با متانت تمام بینیاش را عمل کرده بود! این دو نفر نهایت آرمان و آرزوی پسرهای کور و کچل دانشگاه بودند! یعنی تعداد خواستگارهای روزانهشان، از تعداد نفرات قابلمه به دست ایستاده در صف پلو قیمهی نذری بیشتر بود! تا جایی که راحت میتوانستند جهت جواب دادن به خواستگارها برای خودشان یک دفتر و یک منشی بگیرند و حتی در شهرهای دیگر، دفتر پاسخگویی به سؤالات و نمایندگی باز کنند! همیشه نمرههای این دو نفر بیست بود! همیشه بدون صف ایستادن در سلف، غذا به همراه ته دیگ اضافی میگرفتند و همیشه در سرویس جای نشستن داشتند!
همچین با کرشمه راه میرفتند و کسی را تحویل نمیگرفتند که آدم احساس حقارت میکرد و دلش میخواست خودش را پرت کند زیر اولین کامیون هجده چرخ خیابان و از شر آن زندگی نکبتبار خلاص شود!
در کل آدمهایی که بینی عمل کرده یا موبایل داشتند جزو نفرات برگزیده و صاحب نفوذ اجتماع محسوب میشدند. صاحب نفوذ را از آن نظر عرض میکنم که مطمئناً اگر خانمی که دماغش را عمل کرده بود، فتوای عوض کردن رئیس دانشگاه را میداد، دانشجوها و نگهبانها و اساتید جانبرکف، لحظهای تردید نمیکردند! رئیس را پابرهنه از اتاقش میآوردند بیرون و با اردنگی پرت میکردند قاطى باقالی ها! تشخیص این میزان اهمیت برای خانمها هم مشخص بود و خیلی هاشان بودند که بدون عمل کردن همینجوری برای خوشگلی یک چسب روی دماغشان میچسباندند و ما به آن هم راضی بودیم و در نظرمان باکلاس می آمد!
من در آن ایام همیشه دوست داشتم یک دوست دختر دماغ عمل کرده داشته باشم! وقتی در خیابان پسری را مشاهده میکردم که دارد با دوست دختردماغ عمل کردهاش راه میرود، دلم میخواست بپرم جلو، گوشهی لباس متبرکش را بگیرم و بگویم جان مادرت بگو راز موفقیتت در چیست! یا برنامهی غذاییات چه بوده که اینقدر آدم خوشبختی شدی؟
حالا اما زمانه عوضشده! خانمها قدر داشته هایشان را نمیدانند و خیلی هاشان اگر عمل بینی انجام داده باشند، کتمان میکنند و دوست ندارند کسی بفهمد! یا آلبومهای قدیمیشان را پاره میکنند و می گویند دماغ مان مادرزادی همین شکلی بوده! یا این که میگویند پولیپ و انحراف بینی داشتیم و نفس نمیتوانستیم بکشیم، شبها خُروپُف میکردیم، دماغ مان در بازی تنیس شکسته بود و... هزارتا عیب روی خودشان میگذارند و راضی نیستند که به جنبهی زیبایی شناسانهی این عمل بینی شگفتانگیز اعتراف کنند!
به خاطر همین هم هست که هیچکدام به درجهی رفیع کاریزما و نفوذ اجتماعی دختران دوران ما نمیرسند!
من اصلاً نمیتوانم خانمهای این دوره را درک کنم! شاید یکی از دلایلش همین باشد!
#حامد_ابراهیم_پور
...
طرز تهیه و دستور پخت های مرتبط

توپک ژله ای

کیک قابلمه ای

کرم کیک ژله ای

کوکی شیره ارده

کاپ کیک خرما(مدرسه)
