دونات # پیراشکی
با دستور لی لی عزیز

#سفر_به_زمان


#پارت_چهارم

 با تموم شدن حرفم شیخ به فکر فرو رفت! و بعد از لحظاتی گفت کار سختی در پیش داریم زمان زیادی هم نداریم؛از همین الان باید دنبال اسم اعظم بگردیم.
من هم به نوبه خودم به تو کمک می کنم؛تا اسم اعظم رو پیدا کنی اما یه چیز برام نامفهومه مگر در زمان تو دنیا دچار چه مشکلی شده که باید نجاتش بدی؟با به یاد آوردن اون مشکل چهره ام در هم رفت و غمگین شدم به شیخ نگاهی کردم و گفتم: بیماری به نام بیماری کرونا، در سراسر جهان پخش شده که شیوع بالایی دارد،و افراد زیادی رو کشته این اواخر بیماری جهش یافته تر شده که به نام کرونای انگلیسی، همه اون رو می شناسند که خطرناک تر از اونه شیخ با تعجب گفت: که این طور! بعد ادامه داد: الان چند وقته که درگیر این بیماری هستید؟ گفتم یک سال و دو سه ماه بعد پرسید: از سال چند اینجا آمدی گفتم از اواخر سال ۱۳۹۹، یه چند روزی مونده بود تا سال ۱۴۰۰، شروع بشه و بعد بلافاصله پرسیدم که الان در چه سالی هستیم گفت در سال۱۱۰۰،با شگفتی گفتم یعنی دقیقاً ۳۰۰، سال پیش خیلی خوشحالم که با گذشت سفر کردم!!! یه چیزی که چند دقیقه بعد از این حرفها ها متوجه شدم این بود که هنوز چند روزی مونده بود که وارد قرن جدید بشیم و من با زمان دقیق به ۳۰۰، سال پیش امده بودم یعنی اول فروردین سال ۱۱۰۰، اول فروردین سال ۱۴۰۰ برای مردمان زمان خودم بود.!.
چند دقیقه با سکوت گذشت... و من داشتم به این فکر می کردم که چه جوری دنبال اسم اعظم بگردم؟انگار که شیخم به همین فکر می‌کرد.
 نزدیکای ظهر بود، با شیخ به مسجد رفتیم و نمازمون را خوندیم.
    یه چیز خیلی عجیب که متوجه شدم این بود که من نامرئی نبودم، و مردم با تعجب به من نگاه می کردند! من فقط برای افراد خانه  شیخ نامرئی نبودم، و از دید آنها پنهان نبودم. اما الان همه مردم را می‌دیدند با خودم گفتم: اولین سوالی که باید از شیخ پرسد این که چرا من دیگه نامرئی نیستم؟ بعد از خوندن نماز به خونه برگشتیم. وقتی که نشستیم بلافاصله از شیخ پرسیدم: شیخ در جوابم گفت: گفت اون روزی که مریض بودی برای اینکه بشه طبیب تو رو درمان کنه باید تو رو از اون حالت در می آوردم، و اون دارویی رو که پیامبر به من داده بود به تو خوراندم و به خاطر اینه  که تو دیگه نامرئی نیستی امانتدار بعدی این دارو توهستی! هر زمان احساس کردی که در شرایط بدی هستی از آن استفاده کن این دارو دو قابلیت داره یکی این که میتونه تورو نامرئی کنه و یک اینکه از حالت نامرئی تو رو دور کنه پس باید خیلی درست از اون استفاده کنی! چون این دارو مال  آدم هایی که هرکدام به زمان سفر میکنند. قول  دادم که وقتی دارو به دستم رسید مثل چشمام ازش مراقبت کنم.

 روزها میگذشت... تحقیقاتم را برای یافتن اسم اعظم شروع کرده بودم شیخ،خیلی کمکم می‌کرد و واقعا ازش ممنون بودم...