استاد فاطمی نیا نقل می فرمودند که عارف صالح، مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط رحمةالله علیه با عده ای به کربلا مشرف شده بودند؛
در میان آنان زن و شوهری هم بودند...
یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و برمیگشتند، این زن و شوهر با فاصله ی قابل ملاحظه ای از شیخ و در پشت سرِ ایشان راه میرفتند...
در میان راه در ضمن صحبتی که میان آنها میشود، خانم زخم زبانی به شوهرش زده و با سخن خود او را آزرده خاطر میکند...
هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت میشوند و آ شیخ رجبعلی به افراد به اصطلاح زیارت قبولی میگوید، به آن خانم که میرسد می فرماید: «تو که هیچ!...
همه را ریختی زمین...»
آن خانم می گوید: «ای آقا! چطور!؟...
من این همه راه آمده ام کربلا...
مگر من چکار کرده ام!؟
_فرمود:از حرم که آمدیم بیرون؛
"نیشی که زدی، همه اش رفت!"
یعنی تمام نور و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عمل از بین بردی...
🍁لذا گفته میشود که تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب میکند، با نیشی که
به وسيله زبان به دیگران میزند نابود می شود.
🍁عمده دستورات سلوکی و اخلاقی که از عرفا رسیده، اذعان به مطلب بسیار مهّمِ «مراقبه» داشته اند که از أهمِّ مراقبات انسان، مراقبت از زبان است.
سلام بروی ماه همگی..
یدنیا ممنون بابت حضورتون واینکه جویای احوالاتم بودین..هستم کنارتون..یه هفته ای بود وسط یه عالمه کار ودغدغه، ارباب ،دعوتمون کرد کربلا😍.. پیاده رفتیم تا اونجاییکه تونستیم..بعد پسرم مریض شد مجبور شدیم ادامه ی راه با ماشين بریم..هر چی که بود عشق بود وعشق بود وعشق..من بچشم خود معجزه دیدم..از نوع دعوت ومهمان نوازی ...
زیارت کربلا رو مدیون دعاهاتون تو روز غدیر میدونم..برای تکتکتون تو پیاده روی آرزوی زیارت کردم..
دعا کنین اوضاعمون روبراه بشه بیشتر بیام پیشتون..
دوستتون دارم دوستان بهتر از جااان..
...