روزی که به دنیا اومدی
خدابه ما لبخند زد
فرشتگان به زندگی ما برکت دادن
وپری های زیبا چوب جادویی خودشون رو به
زندگی ما کشیدن

تولدت مبارک دختر قشنگم !

سلام مهربونا امروز تولد زینب جونم بود از کی داره لحظه شماری میکنه که تولدش میشه بچم منم هی گولش میزدم هی 20 تا مونده دوباره فردا میشد میگفت1کم شده مامان و....
تا اینکه دیروز تولد یکی از همکلاسیاش بود اومد خونه گفت تولد دوستم بود مامان تولدش 7آبان
گفت خوب که چی گفت تولد من پس کی میشه فردایش 😉
گفتم نه مامان 8تا دیگه بخوابی تولدته
بچمم باورش شده بود ،الهی بمیرم براش
صبح داشت میرفت مدرسه گفت مامان امروز خانوم نوشتن بابا رو بهمون یاد داده یه کاردستی هم برا بابا درست کردم میخوام سوپرایز کنم بابایی رو گفتم خیلی خوبه 😊
گفتم ماهم برات سوپرایز داریم گفت چی گفتم رفتیم خونه بهت میگم گفت چیه خوردنیه گفتم آره گفت خوب چیه الکی گفتم شوکلات گفت أ جدی گفتم حالا یه چیز دیگم گرفتم گفت چی گفتم میبینی اومد تو راه پله گفتم نیایی تو خونه ها وایسا بهت گفتم بیا یکم غر زد گفت آخه خوراکی و شکلات دیگه چشم بستن داره و...‌ من میزو قبل اینکه برم مدرسه دنبالش چیده بودم فقط کیک و ژله مونده بود که بهش گفتم وایسا قاطی کرد
بعد گفتم زینب چشماتو ببند دستتم بده به مامان بیا گفتم 1 2 3چشمات و باز کن وای خدا ذوق و تو چشماش دیدم بچهم هنگ کرد چشاش درشت شد گفت وای مامان گفتم تولدت مبارک ❤
گفت مگه نگفتی ۸تا دیگه بخوابم گفتم الکی گفتم میخواستیم سوپرایزت کنیم
(تیکشم اینکه بگه خیلی خیلی بدجنسی )با یه لحن خواسی هم میگه😁
تولدش و بهش تبریک گفتیم و کلی ذوق و شادی کرد بچم 😊خیلی خوشحالم که تونستم دخترم و خوشحال کنم و خوشحالی و تو چشماش دیدم

و در آخر هم از لیلا جون یه تشکر کنم خیلی بهم کمک کرد ممنونم ازت عزیزم، مه یاس 😍


🎂🎈🎂🎈🎂🎈🎂🎈🎂🎈🎂🎈🎂🎈🎂🎂🎈