#یلدا_97
#شب_یلدا
#شب_چله

خوشمزه بود امتحان کنید ❤❤❤رفت تو لیست غذاهام.نمیدونم چرا پاپیون مشکل پیدا کرده اصلا نمیتونسم عکسارو ببینم فقط اسامی رو میاورد بالاخره امروز درست شد

اینم ماکارونی من معروف به عشق دلبر من نمیدونم چرا انقد ماکارونی دوس دارم البته باید بار اول بخورم و گرمش نکنم گرم کنم نمیتونم بخورم این عکسم سر سفره رو زمین یهو یادم افتاد گفتم عکس بگیرم همسرم میگفت غذات سرد میشه غذاتو بخور😄😄😄خلاصه این عکس جز بهترین غذاهای منه و دوس دارم هر جا مهمونی برم بهم ماکارونی خوشمزه بدن😅راسی نمیدونم پاپیون چرا عکسامو حذف میکنه؟کسی میدونه چرا؟

سلاااام سلام این کیکو به مناسبت تولد داداشم یک ساعته درس کردمو سه سوته تزیین کردم هم خاممون کم بود هم شکلاتمون منم این جوری درس کردم درسته خوشگل نشده ولی همه طعمشو دوس داشتنو تعریف کردن
انشالله داداشم به بهترین آرزوهاش به بهترین شکل ممکن برسه چون لایق بهترینهاست

سلام
بعد مدتها عکس گذاشتم تو پیجم البته میام و کارهای زیباتونو میبینم ولی کم فعالیت بودم امروز ناهار تنها بودم و شاید به خاطر همینه که یادم افتاد عکس بگیرم #میگو_نارگیلی #بورک_مرغ

اینم #هفت_سین سفارشی امسالم برا دوستام با
#خمیر_چینی
سال خوبی داشته باشین❤❤❤
از خدا تو سال جدید مهر،محبت،برکت،صحتو هر چیزی به دل هر کی هست آرزومندم

#باسلق برای اولین بار به اصرار همسرجان عالی شده بود هر وقت کسی ازم چیزیو بخواد سعیمو میکنم که بهترین باشه فرقی نمیکنه غذا باشه یا کار.هر کاری که با عشق و علاقه باشه آخرش یه کار ناب تحویل میگیری و نگا میکنی و خستگیت در میره.

دوناتای خوشگل و خوشمزه من،برای اولین بار با خمیر کار کردم خیلی لذت بخش بود و خیلیم خوب و خوشمزه شد حتما بازم با خمیر کار میکنم قبل این میترسیدم خراب کنم☺

اینو سال 95برا سالگرد عقدمون درست کردم همسرم میدونست سالگرد عقدمونه و میخواست تابلو نکنه،نمیدونست که من دارم تو ذهنم برنامه ریزی میکنم برا اون روز خلاصه همسرم ظهر همون روز اومد خونه و اصلا معلوم نکرد که امروز سالگرد عقدمونه منم گفتم حتما یادش رفته چون یه بار یادش رفته بود منم بعد رفتنش به خودم گفتم اصل نیت شاد بودنمون تو این روزاس ما با سختی بهم رسیدیم.چون وقت کیکو نداشتم و اون موقع دانشجو بودم کیکو حاضری گرفتم ولی همه کارارو خودم انجام دادم تزیین دیوار خونمون دو ساعت وقتمو گرفت بعد اون همش مشغول غذا درس کردن بودم تا شب همه کارام عجله ای بود همسرم که شب اومد خونه دستش پر بود با گل و کادو البته منم براش دستبند گرفتم که عکسشو تو گوشیم ندارم .نگو میخواسته منو سورپرایز کنه خودشم سورپرایز شد من خودم که رو ابرا بودم روز خیلی خوب و رمانتیکی بود خوشحالم که همسرم هست و با تمام وجود دوسش دارم و میدونم عشق همسرم از عشق من کمتر نیس

اینم دوباره به مناسبت شب یلدا بود خونه مادر جان تمش سنتی بود رو کرسی همه چیو چیدیم حتی ظروفشم جهیزیه مادرم و ظرفای آنتیک اجدادی بود از طرفیم تولد خواهرم آزیتا و دوماد ارشدمون بود منم دوباره صب زود بیدار شدمو کیک و ژله درس کردم و بردم خونه مادرجونم که اونجا خواهرمو چن روز قبل تولدش سورپرایز کردم خلاصه شب یلدای امسال ما کلا با سورپرایز بود شب که شد با کمک خواهرام گیفتارو درست کردیم و بعدش بساط کرسیو چیدیم شب خیلی زیبایی بود از قسمت های بی نظیرش هم قسمت فال حافظ خوانی بود با صدای گرم مادرم