کباب تابه ای

۵۹۴ لایک
۴۰ نظر
دلم کمی صبحهای بچگیامو میخواد !

صدای جیرینگ جیرینگ استکان نعلبکی و اختلاط پدر و مادر و هورت کشیدن و قورت دادن پرسروصدای چایی شون بیاد. قل قل  " زندگی"  توی سماور بجوشه و تندتند ،تو نعلبکی سر بکشن

لحافو تا زیر گلوت بکشی روت و به شیرینی رویات فرو بری.
بوی شلغم و لبو پیچیده باشه تو خونه
شیشه های بخار گرفته درهای چوبی و یه دنیا حس  "امن" زندگی.امنِ امن ؛ بی هیچ شتاب و دلهره ای.

بعد مامان، عشق رو توی بقچه نون بابا گره بزنه و تا دم در ببره بده دستش.
یا کریمها لب بوم بق بقو کنند و مدرسه ت دیر بشه.

درپناه حق❤

نظرات

نظری ثبت نشده است، شما اولین نظر را ثبت کنید.