#باگر _کیک

۱.۱k لایک
۰ نظر
برف آمد
ذوق کردم،
بی‌هوا چون کودکی خندان دویدم، راه رفتم، بغض کردم
کودکی‌ها یادم آمد
صبح‌ بابا از رهی می‌آمد و می‌گفت: پاشو! برف تا زانو رسیده...
می‌دویدم پشت شیشه
برف از زانو فراتر
کوچه ساکت، شهر ساکت
خانه سرد و
دل به آغوشِ عزیزان مبتلاتر...
برف بارید و دوباره؛
کودکی بودم که از سرما دلش آغوش می‌خواست
برف، باااااید ببارد
بی‌حد و ممتد ببارد
بیشتر، چون کودکی‌ها
من دلم آغوش می‌خواست...

#نرگس_صرافیان_طوفان

نظرات

نظری ثبت نشده است، شما اولین نظر را ثبت کنید.