زندگی کردن سخته ،قبول دارم
اینکه با هزار جون کندن ، خودتو برسونی به نقطه ای که آرزشو داشتی و یه روز که از خواب بیدار بشی ببینی همش از بین رفته ، ببینی اون جون کندنا ، سگ دو زدنا ، همشون شبیه یه دومینو پشت هم ریختن و دیگه هیچی از اون نقطه نمونده !
زندگی درد داره آره ،شاید سوزنِ غمش انقدر دردناک باشه که یه روز به خودت بیای و بگی دمت گرم من! تو چه چیزایی رو تحمل کردی !
اینکه یه مسیر طولانی رو دنبال هدف و چیزایی که میخواستی بری و وقتی پشت سرتو نگاه میندازی حتی جای ردپاتم نمونده باشه
اره رفیق میدونم !
میدونم به هر دری زدی نشد
به هر کی رو زدی فکر کردی دوستته و دشمن از آب در اومد
میدونم خواسته هات سراب شد !
اما من میگم یه جا درد باید به استخون بزنه ، باید امونتو ببره ، باید تو خودش حلت کنه ، تا حماقتات، خریتات ، همه ی کارایی که کردی و نشد اونی که باید میشد ، از بدنت بره
زندگی دردناکه اره اما من میگم یه قرصی ، دوایی ، درمونی باید باشه که سرپات کنه ، نمیشه که هی غم بخوری هیچی نباشه بسازتت ...
من اگه درمون دردارو میدونستم یه نسخه واسه همه آدمایی که دیگه بریدن میگرفتم و بهشون میگفتم این دل پیچه ها و گُر گرفتیا موندنی نیست این چیزایی که تو این نسخه هستو هر شب قرقره کن تا فردا جز خودت هرچی تو دلت و مغزت بوده رو بالا بیاری
بعدشم روز از نو روزی از نو!
#زهرا_مصلح
...