کاش روزی چشم هایمان را بازکنیم ببینیم
همه این ها خواب بوده
ببینیم افتادیم وسط حیاطِ خانه ای قدیمی
و مادر داخل حیاط نشسته و بادست های مهربانش مشغول درست کردن تُرشی ست
و عطرش تمام حیاط را پُر کرده است...
و برگ های پاییزی میان حوض فیروزه ای شناور است
و ما با دوچرخه دورتادور حیاط را گَز می کنیم
و بابا از میان ایوان داد میزند نیفتی داخل حوض...
پنج شنبه باشد، ما از مدرسه بدو بدو بیاییم
و همه جمع شویم دورهمی خانه مادربزرگ جانمان
و دلهایمان خالی شود از هرچه بغض و کینه و خشم که هست
و بعد مثل همان روزها زیاد دوست بداریم، زیاد بخندیم
و خنده هایمان برسد تا خود خدا...❤
💜🌸🦋💜🌸🦋💜🌸🦋💜🌸🦋💜🌸🦋
از همه دوستانِ همیشه همراهم ممنونم که توی این چالش با حس و حال فوق العاده زیبا همراهم بودید🤗🥰
از دیدن همه عکساتون لذت بردم ، چقدرم کپشن های زیبایی نوشته بودید
خوشحال میشم تو قرار هفته بعدم همراهی کنید
#قرار_غذای_محلیهر غذا یا شیرینی جاتِ محلی شهر و روستای خودتونو درست کنید
و
#پنج_شنبه هفته بعد راس
#ساعت_۱۲_ظهر ارسال کنید🥰🤗
شاید خیلی هامون هوس خوراکی های محلی مون رو کرده باشیم🤪😋
و این بهانه خیلی خوبیه😊🤗
#چالش_عکس_قدیمی#چالش#گلدوزی#چای#دمنوش#نقل#کوکوسیب_زمینی#کُرسی#مامی_مهستی_مه_یاس
...