فلانی پسرزاس...
اولین فرزندش پسراست...
پسر پسر قند عسل
پسر پسر قند و نبات
فلانی زايمان کرد...شکم اولش است؟دختر؟...وای دختر؟...
و هیچ کس ندانست دختری که ديگران برای ورودش به اين دنيا از واژه ی (وای)استفاده کردند,اکنون سوگولی پدرش هست و عسل مادرش...
دختر غم خوار مادراست,اولين خمیدگی کمر پدر به چشم دخترش می ايد...دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده,مادر امروز يک چين ,بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است...ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر وجود يک دختر را هزاران بار ميلرزاند...
دختر بودن کار دشواريست ,اينک درک ميکنی,چرا اولين بار برای وجود پر مهرت (وای)گفتند؟...چون همه ميدانستند که ای (وای)تحمل اين همه غصه برای تو کمی بزرگ است...
دختر بودن کار سختیست.
...