https://eitaa.com/flamingo_stone لینک کانال ایتا
کیک برای تولد دختر خالمه
طبق رسممونم داستانش اینه👇
حلما (دخترخاله) اول اذر دنیا اونده من کلا همین یک بچه خاله رو دارم و برام خیلی عزیزه روز به دنیا اومدنشو اصلا یادم نمیره کلاس پنجمی بودم میترسیدم مامان منو جا بزاره و بعد با بهانه اینکه بچه ای بیمارستان راحت نمیدن خودش راهی بیمارستان بشه و خودش اول دختر خاله کوچولو رو ببینه
اما اینطور نشد منم با خودش برد چهره حلما که بزرگ روی پیشونی کوچیکش نوشته بودن تیموری رو هیچ وقت یادم نمیره
حالا دوازده سال گذشته بود و منم با عشق براش کیک درست کردم و قرار شد راهی خونه خاله بشیم
حلما مدرسه بود خاله گفته بود مامان بزرگ و بابا بزرگ هاشم بیان و تنها عمه ای که مشهد بود هم تو جمعمون بود
اما پدر و فرزند نبودن
شوهر خالم که سر کار بود و حلما هم مدرسه در حال امتحان دادن
حلما وقتی اومد که ما ناهارمونو خورده بودیم چون بابا بزرگ ها گشنه بودن و طاقت نیاوردن🤣🤣
و حلما بیچاره تنها
و در اخر تولد بازی کردیم
خدا رو شکر اون روز هم برامون خاطره موند