تصور کن خانوم خونه صبح پر انرژی بیدار میشه🥰، رادیو رو روی موج رادیو آوا روشن میکنه 📻شروع میکنه به خوندنیه صبح دیگه یه صدایی توی گوشم میگه.....دوست دارم زندگی رو.........(سیروان خسروی)آقای خونه رو بیدار میکنه بره یه نون سنگک کنجد و سیاه دونه بگیرهتوی آشپزخونه کتری در حال جوشه با اون بخار خوشگلش خانوم خونه یه چایی با طعم هل دم میکنه و شروع میکنه به درست کردن این املت مشتی🥄🍅🥚و فکر کردن به اینکه برای نهار چی بپزم🤔🤔🤔یه میز خوشگل میچینه و با وروجک هایی که صد بار صداشون کرده تا بیدار شن😂میشینن و منتظر آقای خونه میشن👩🦰👱♀️👱♂️و آقای خونه دست از پا درازتر با نون لواش برمیگرده خونه😬چرا؟🤔چون نونوایی شلوغ بوده حوصله ی وایستادن توی صف رو نداشته🤣🤣🤣🤣اینجاست که آمپر خانوم خونه مثل همون کتری میزنه بالا🤯🤯😠🤣و کلی جلوی خودش رو میگیره که جوش نیاره 😣که یهو یه جرقه به سرش میزنه و میگه ای جاننننننننن😍😍😍😍😂با بقیه ی نون ها برای نهار یه سمبوسه حسابی درست میکنم👍👍👍👍و اینچنین شد که خدا به آقای خونه رحم میکنه🥹
...