باسلوق های من برای اولین بار

۲۸۴ لایک
۱۶ نظر
نمیدونم چرا وسط کلی کار تصمیم به پخت نون و شیرینی و دسر واز این جور چیزا میگیریم🤔🤔🤔
کل آشپزخونه به هم می ریزه ومن میمونم با کلی کار 😓😓
تازه این بین آقا وسام سواستفاده میکنه همه چیو خالی میکنه .
بعد به خودم میگم هروقت کاراتو انجام دادی و خونه جمع و جور بود ازاین کارا کن.😊😊😊
اصلا مگه بیکارمیشینم .وسام مثل لودر خونه رو به هم می ریزه😱😱 مادر شوهرم میگه بچه نوپا نه نفر میخواد ولی نمیدونم چرا هیچ اقدامی برای همکاری بامن انجام نمیدن😪😪یه چیز دیگه اگه یه روز بخوام سانا رو(دخترم)شوهربدم هیچ وقت راه دور نمیدم.
خسته شدم ازبس دلم گرفت وجایی نبود برم تا میخوام بگم بریم جایی آقای همسرخونه مادرشون رو پیشنهاد میدن.منم دلم میخواد یهو بی هوا برم خونه مامانم ببینم غذاشون آمادسو همون جا با بچه هام پلاس شم😞😞

نظرات

سلام عزیزم نوش جااان
کاملا درکت میکنم منم راه دورم بیست و چهار ساعت راهه تا خونه مامانم
بچم ندارم
اینجا فقط همسرمه با خانوادش از خانواده خودم هیشکیو ندارم مادرشوهرمم خیلی خوبه اما بازم خونه مادری ی چیز دیگس ...😔
عالیه لایک داری
به منم سربزن عزیزم
عالیه
مشاهده سایر نظرات