مربا توت فرنگی

۳.۵k لایک
۱۱۳ نظر
مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت.
روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟
گفت: بخدا قسم حاضرم.

داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره بیماری وبا آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است.
این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت.
چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد.
مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی.

عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی.
می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد.
پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد.



مربا توت فرنگی
https://sarashpazpapion.com/recipe/e5gqoftr8538v0rvl4bn0ss8j6ie3icc


ممنونم بابت همراهیتون عزیزان❤️❤️
‎‎‌‌‎

نظرات

خوشرنگ و عالیییی
ان شاالله کسانی که خون این مردم بیچاره را تو شیشه کردن آخر و عاقبتش همانند مرد داستانت شود
خداوند هم در این دنیا هم در آخرت قطعا سزای کارشان را می دهد
ان الله لاتخلف المیعاد
همانا خداوند خلف وعده نمیکند
به به عزیزم دست طلا
مشاهده سایر نظرات