زولبیا بامیه نرم و خوشمزه من

۸۳۹ لایک
۳۹ نظر
بی سر و صدا وسايلتونو جمع کنيد، با صف بريد توو حياط، امروز معلم نداريد
یادش بخیر ...
توو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز

نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوشرنگ تر میشد
موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم

یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود هر کی از اونا داشت خیلی با کلاس بود😀

پاک کن های جوهری ک یه طرفش قرمز بود و یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف می شد
😣
گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم بعد تند برگ میزدیم می شد انیمیشن
زنگ تفریح ک تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم

تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم.

وقتی معلم می گفت برو گچ بیار انگار مشعل المپیک دستمون میدادن 😁

? یادت میاد؟؟؟

وقتی ک صدای هواپیما رو میشندیم...
می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم✈...

می نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم✏...

? یادت میاد؟؟؟

? وقتی مامان می پرسید ساعت چنده میگفتیم بزرگه رو6 و کوچکه رو4

? یادت میاد؟؟؟
وقتی نقاشی میکردی خورشیدو رو زاویه برگه میکشیدی... ✏??

? یاد ت میاد؟؟؟

فکرمیکردی قلب انسان این شکلیه♡

? یادت میاد؟؟؟
در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه...

? یادت میاد؟؟؟

اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی و دهنتو با دستت پاک میکردی...

نظرات

متنت خیلی جالب بود واقعا لبخند رولبم نشست ویک آه عمیق بابت روزهایی که دلم میخواست زود بگذره ومن بزرگ بشم وکالت حسرت روزهای رفته .
آره همشوو یااااادممممههههه
yes
وبعد با یه نگاه ویه روز بازی اونو میسپره به انباری داشتهاش ولی بچه قدیم اگه یه چیزی هم داشت اونو با تمام وجود میخاست و ذوقشو میزد وبا تمام وجودازش لذت میبرد اینجاست که باید گفت طفلک بچهای الان که معنای داشتن اونجور که باید درک نکردن و قدر داشته هاشونو نمیدونن چطور بدونن ما چیزی داشتیم که هیچ دهه ای نداشت وچقدر گران بها بودپس اینو به بچهامونم یاد بدیم
مشاهده سایر نظرات