یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری، دیگه می تونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی؛ یه جور رهایی و بی احساسی کامل، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمی کنی، به همه لبخند می زنی و از همه چیز ساده می گذری. مردم بهش میگن قوی شدن، اما من میگم سِر شدگی!