عکس اینم از شام امشب ما
Maryam banoo
۳۱
۳۱۴

اینم از شام امشب ما

۲۳ فروردین ۹۸
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...
روز اول یه فرشته اومد بم گفت: چی میخوای؟
بهش گفتم:آب گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم. روز سوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکتر شده بود، دل سیر آب خوردم .....
روز هفتم، همون فرشته گفت: امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ... گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود آب خوردم....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان گفتم : آب ...
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم : چرا اینطوری شده؟؟؟...
گفت : روز اول ، همه دوستات ،فامیلات ،عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ،رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ...
روزهفتم فقط عشقت و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پا پرجاست...
وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است و
بس سلامتی همه مادرا.....❤️❤️
دوستای خوبم عیدتون مبارک باشه خیلی دوستتون دارم لایکو کامنت یادتون نره😘😘
...
نظرات