عکس کیک
fatemeh
۲۴
۵۸۳

کیک

۲۷ خرداد ۹۹
داستان پروانه

  يك روز سوراخ كوچكي در يك پيله ظاهر شد. شخصي نشست و چند ساعت به جدال پروانه براي خارج شدن از سوراخ كوچك ايجاد شده درپيله نگاه كرد. سپس فعاليت پروانه متوقف شد و به نظر رسيد تمام تلاش خود را انجام داده و نمي تواند ادامه دهد،آن شخص تصميم گرفت به پروانه كمك كند و با قيچي پيله را باز كرد.  پروانه به راحتي از پيله خارج شد اما بدنش ضعيف و بالهايــش چروك بود.آن شخص باز هم به تماشاي پروانه ادامه داد چون انتظار داشت كه بالهـــــاي پروانه باز، گسترده و محکم شوند و از بدن پروانه محافظت كنند،اما هيچ اتفاقی نيفتاد! در واقع پروانه بقيه عمرش به خزيدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند .
چيزی که آن شخص با همه مهربانيش نميدانست اين بود که محدوديت پيلـــه و تلاش لازم برای خروج از سوراخ آن،  راهی بود که خدا برای ترشح مايعاتــــی از بدن پروانه به بالهايش قرار داده بود تا پروانه بعد از خروج از پيله بتواند پرواز کند.

 گاهی اوقات تلاش تنها چيزيست که در زندگی نياز داريم.
 اگر خدا اجازه می داد که بدون هيچ مشکلی زندگی کنيم فلج ميشديم، به اندازه
 کافی قوی نبوديم و هرگز نميتوانستيم پرواز کنيم.
...
نظرات