عکس ماست خانگی
Moayed nezhad.
۳۴
۹۴۵

ماست خانگی

۳۰ آبان ۰۱
پرنده پرسید: وقتی دل تنگ می شوی چه میکنی؟
کرگدن گفت:دل تنگ؟
پرنده گفت: وقتی دلت یک نفر را بخواهد که نیست.
کرگدن گفت:دلم کسی را نمی خواهد.حالا تا باران شدیدتر نشده برو،ابرهای سیاه را نمی بینی؟
پرنده حرفی نزد،پرکشید و رفت.

بعدتر کرگدن از فرشته مهربان خیال پرسید: برنمی گردد،نه؟
فرشته غمگین نوازشش کرد و گفت:نه.
کرگدن آرام زمزمه کرد:چه حیف... دلم گرم می شد وقتی میخندید.حیف که باران داشت شدیدتر می شد،وگرنه می شد که بماند.

فرشته آرام نوازشش کرد،بعد لالایی محزون زنان کورد را برایش خواند.کرگدن چشم هایش را بست و فهمید، دلتنگی یعنی شوق دیدن منظره ای ناممکن...

ابرها کم کم از آسمان به گلویش کوچ می کردند،و فرشته خوب می دانست این عاصیِ غمگین،دیگر هرگز از ته دل نخواهد خندید........
...
نظرات