سلام سلام
از یه کیک خیلی خیلی پر استرس 😔
کیک سفارشی بود برادرشوهرم به همسرم گفت به هاجر میگی یه کیک زمین فوتبال درست کنه تولد پسرش بود آدرین جون 😊 گفتم باشه چرا که نه بلخره نون اسفنجیشو یکشنبه درست کردم و تا امروز یعنی نه خشک شد نه هیچ همونجور سلفون پیج نرم و عالی موند
صبح شروع کردم وسیله کیک و گذاشتم و خامم گذاشتم آب بشه همسر زنگ زد گفت داداش گفته ساعت ۱۱اینا از تهران میاد کرج کیک و بگیره گفتم الان ساعت ۸:۳۰من چقد زرنگم تا ۱۱اماده کنم آخه اگه اینجوری بود میگفت دیشب آماده میکردم دیگه
دیگه با استرس زیاد کیک و آماده کردم خامه کشی صاف و ثیقلی و خوشگل خط زمین فوتبالم کشیده بودم شکوفه های پایین زمینه دور کیک و هم زده بودم و تیرک و اون دایره وسط زمین فوتبالم زدم البته اینم بگم برا خط زمین فوتبال کیک و با گردون آوردم پایین نشستم کشیدم همسر از داداشش زودتر اومد خونه کیک و دید گفت خیلی عالی شده 😊
بعد یک ربع داداش اومد آیفن زد من چون یکم نامرتب بودم گفتم وایسا یلحظه من آماده بشم بعد درو باز کن
همین که پاشدم پام خورد به گردون و لبه کیک برگشت رو زمین وای اشکام در اومد دیگه😭😭 😭چقد با استرس و واسواس خامه کشی و کاراش و کردم
قالیچه آشپزخونه سبز شده بود 😔
با یه عذابی کیک و گذاشتم داخل سینیش ودوباره خامه فرم دادم شانس آوردم خامه داشتم دوباره خامه کشی کردم داداش هم هی میگفت هاجر خوبه عالیه دیگه دست نزن گفتم بزار درست کنم چیش خوبه با کاردکاش و یه ساتور بزرگ داشتم با اون کیک و برگردونده بودم با چاقو اره ای که یه قسمت کیک خراب شده بود یه قسمتاش شکم داده بود یه قسمت کج شده بود اره کردم کیکو ، دیگه یه جورایی صافش کردم و بازیکنا و تیرک و اینارو داداش خودش گذاشت چون پسرش مثل خودش عشق فوتباله چون داداش خودش پرسپولیسیه توپ و گذاشته بود تو دروازه استقلال که مثلا گل خورده استقلال 😂😂😂

❤1401.12.16 به وقت تولد آدرین جون پسر گلی❤