عکس دومین سال نبودنت دخترِ مامان
الی ماما
۳۰۹
۷۰۱

دومین سال نبودنت دخترِ مامان

۳۰ خرداد ۰۳
دو سال پیش همچین روزی
همین ساعتا 

تو بغل خودم از هوش رفت ، نفسش رفت 
هرچی جیغ کشیدم صداش زدم دیگه چشاشو باز نکرد
گریه میکرد هلاکِ ۱ سی سی شیر بود

بچم گشنه رفت 😭 گفتن شیر بخوره حالش بدتر میشه
انقدر عق زد ک خون بالا اورد 😭

بردنش ای سی یو و گفتن دیگه از این به بعدش دست خداست 😭

خدا نخواست
دلش نیومد بچم بیشتر از این اذیت بشه 

بچم صبور بود ، تو کل این هشت ماه گریه نکرد اما یه بارم نخندید 😭

امانتی خدا رو دادم دست خودش
سپردم به خودش

محاله دلتنگش بشم و اون شب به خوابم نیاد ، هروقت تو خوابم دیدمش لبخند رو صورت ماهش بوده 😭


از زمین و زمان شاکی میشم

از خودِ خدا شاکی میشم و بعد ک اروم شدم میگم راضیم به رضای خودت

لطف کردی منو لایق دونستی ک هشت ماه از فرشته ات نگهداری کنم😔😭

فرشته بود دختر نازِ من 🖤🤍 

دیگه هییییشکییی واسم اون نمیشه 

بوسیدمش و گذاشتمش تو خاک 😭 اما داغش هر لحظه بیشتر آتیشم میزنه

قلبم تیکه پارس اما میگم بچم جاش خوبه تو بغل خداس

بمیرم واسه صورت ماهت مامانی🖤
...